هرگاه لفظى در معنى استعمال شود لیکن معلوم نباشد که آن معنى , موضوع له آن لفظ است , تا معنى حقیقى باشد , یا غیر موضوع له , تا معنى مجازى باشد در اینجا چند صورت پیدا مى شود که از آن جمله است دو صورت زیر :
1 - اینکه آن لفظ , هم داراى معنى حقیقى باشد و هم داراى معنى مجازى و هر یک از این دو معنى در محل خود معلوم باشد لیکن آن لفظ در موردى مخصوص به کار رفته باشد و ندانیم که در خصوص این مورد از آن لفظ کدام معنى اراده شده پس در حقیقت آنچه در این صورت , مجهول مى باشد معنى مراد است نه معنى حقیقى و مجازى .
2 - اینکه معنى مراد , در مورد استعمال معلوم باشد لیکن دانسته شد که آنچه در این مورد از لفظ اراده شده لفظ در برابر آن وضع گردیده یا نه تا بر فرض نخست معنى مورد استعمال , معنى حقیقى لفظ باشد و بر فرض دوم معنى مجازى آن . پس در حقیقت آنچه در این صورت مجهول مى باشد معنى حقیقى و مجازى است نه معنى مراد : در مواردى که از قبیل صورت نخست باشد باید به قانون معروف اصل در استعمال , حقیقت است استناد جسته و گفته شود در آن گونه موارد معنى حقیقى لفظ , خواسته شده نه معنى مجازى آن یعنى به حکم این اصل , که به معنى ظاهر و راجح مى باشد , ظاهر حال گوینده , که داراى خرد بوده و مى دانسته است که استعمال لفظ در معنى مجازى به قرینه نیازمند است و قرینه نیاورده , مى رساند که معنى مجازى را اراده نداشته است .
از برخى از دانشمندان علوم ادبى نقل شده که قانونى دیگر برخلاف قانون معروف , وضع کرده و گفته است : اصل در استعمال , مجاز است و آن را در این قبیل از موارد و شاید در موارد صورت دوم نیز بکار برده است چه بر حسب تحقیق و تتبع این ادیب دانشمند استعمالات مجازى در زبان تازى به اندازه اى فراوان شده که بر استعمالات حقیقى فزونى یافته و به گفته وى در مواردى که مراد گیونده معلوم نباشد باید به حکم قاعده مشهور الظن یلحق الشیى بالاعم الاغلب گفته شود مراد و منظور گوینده معنى مجازى بوده است لیکن باید دانسته شود که بر فرضاین گفته درست باشد و در آن موارد فراوان , قرینه اى نباشد و از قبیل مجاز مشهور نیز به حساب نیاید ) هر چند براى اراده معنى حقیقى ظهورى باقى نمى ماند تا بر اراده معنى مجازى ترجیح داده شود و به استناد ظهور و رجحان , کلام گوینده برمعنى حقیقى آن حمل گردد لیکن در مواردى که براى لفظى چند معنى مجازى باشد به دست آوردن معنى مراد از میان آن مجازات متعدد بهاستناد قانون او درست نخواهد بود .
در مواردى که از قبیل صورت دوم باشد گرچه برخى از دانشمندان مشهور ( علم الهدى ) به قانون اصل در استعمال , حقیقت است استناد جسته و در پاره اى از مباحث اصول , به این استناد معنى حقیقى را معین کرده است لیکن چنانکه دانسته شد مورد اجراء این قانون , صورت نخست است و در صورت دوم چنانکه در کلام دیگر دانشمندان اشتهار یافته استعمال , اعم است از حقیقت و مجاز
بنابراین براى شناختن اینکه معنى مورد استعمال , همان است که لفظ در برابر آن نهاده شده پس معنى حقیقیاست یا نه ؟ باید به وسائل و دلائلى دیگر استندا جسته شود . از این رو دانشمندان دقت کرده و براى شناختن اینکه معنى مراد , معنى حقیقى است یا مجازى راههایى پیدا کرده و نشان داده اند از قبیل تبادر , اطراد , عدم صحت سلب براى شناختن معنى حقیقى و تبادر غیر, عدم اطراد و صحت سلب براى شناختن معنى مجازى .