منابع ازمون وکالت 97

آیا امر بر واجب تعبدى دلالت مى کند یا واجب توصلى ؟ :: پرتال تخصصی فقه و حقوق

پرتال تخصصی فقه و حقوق

متون فقه | اصول فقه | حقوق اساسی | حقوق مدنی | حقوق تجارت | آیین دادرسی مدنی | آیین دادرسی کیفری

پرتال تخصصی فقه و حقوق

متون فقه | اصول فقه | حقوق اساسی | حقوق مدنی | حقوق تجارت | آیین دادرسی مدنی | آیین دادرسی کیفری

به پرتال تخصصی فقه و حقوق خوش آمدید

آمادگی برای آزمون وکالت

وبلاگ حقوقي نيما جهانشيري

پیوندها
آیا امر بر واجب تعبدى دلالت مى کند یا واجب توصلى ؟

در بعضى موارد غرض شارع و آمر , تحقق مطلوب یا وصول به مقصود است . یعنى تأکید بر نفس انجام تکلیف یا مدلول امر مى باشد . مثلا وقتى بدن یا لباس انسان در تماس با نجاست آلوده مى شود , حکم شارع این است که به هر صورت ممکن , این نجاست از بین برود . از بین بردن نجاست گاهى با عمد و اراده , بوسیله شستن یا با استفاده از وسایل دیگر صورت مى گیرد ولى اگر به طریق دیگرى هم ممکن باشد , کافى است . مثلا اگر کسى کنار دریا خوابیده و دست آلوده به نجاستش بدون اینکه اراده بکند بر اثر تماس با موج دریا پاک شود , براى تحقق منظور و مطلوب شارع یعنى رفع نجاست کافى است , اینگونه واجب , توصلى نامیده مى شود .

نوع دیگر از واجبات , تعبدى است این نوع واجبات در واقع نوعى عبادت است , و باید به شکل و شیوه مقرر صورت گیرد . یعنى نحوه انجام واجب هم موضوعیت دارد . در این نوع واجب صرف وصول به مقصود , از هر طریق , مراد نیست . مثلا روز گرفتن واجب است و باید با نیت و قصد خاص همراه باشد , و مکلف در یک محدوده زمانى مشخص از خوردن و آشامیدن خوددارى کند . حال اگر شخصى چیزى براى خوردن پیدا نکند , یا فراموش کند و در همان محدوده زمانى تشنه و گرسنه بماند , این عمل از مصادیق روزه نیست و قبول نمى شود . زیرا روزه از واجبات تعبدى است و باید با قصد , نیست و ترتیب خاص صورت گیرد , تا تکلیف مکلف به اجرا در آمده باشد .

حال با شناختن این دو نوع واجب , اگر امرى صادر شد و بدنبال آن قرینه اى بر هر یک از این دو نوع واجب اقامه گشت , بى تردید باید به آنچه که دلالت دارد عمل نمود . ولى اگر هیچگونه قرینه اى دال بر اینکه مطلوب آمر , انجام عمل به نحو تعبدى یا توصلى است وجود نداشت , چه باید کرد ؟ و چه اقتضا مى کند ؟ آیا اصل این است که امر دلالت بر واجب تعبدى مى کند ؟ یا توصلى ؟

گروهى از اصولیین عقیده دارند که اصل در واجبات , تعبدى است , مگر اینکه دلیل خاصى خلاف آن را اثبات نماید و رساننده این معنى باشد که قصد تقرب , دخالتى در برگزارى عمل ندارد . دلیل این گروه این است که وجود امر , ثابت کننده اصل اشتغال ذمه مى باشد . و هر گاه تکلیفى به طور تعینى بر عهده مکلف قرار گیرد , مکلف موظف است به گونه اى انجام دهد که به طور قطع و یقین از عهده آن بر آید . این قاعده را به اصطلاح اصالة الاحتیاط مى گویند , و اقتضا مى کند که در مورد امر , عمل به نحو تعبدى صورت گیرد .

ولى گروهى دیگر قائل بر این هستند که اصل مدلول اینگونه اوامر , توصلى است , نه تعبدى . دلیل این دسته , تمسک به اطلاق است . که در تبیین آن مى گویند : قدر مشترک بین دو واجب , انجام نفس عمل است , ولى واجب تعبدى یک قید زائد دارد و آن اینکه باید با قصد . و نیت همراه باشد . و طبق قاعده هر گاه دوران امر بیان اقل و اکثر باشد , به اقل که تعینى است عمل مى شود . پس اصل بر این است که واجب مستتر در امر اصولا توصلى است و براى اینکه امر بر واجب تعبدى دلالت کند , قرینه لازم دارد . گوینده حکم موظف به اقامه قرینه است و به هر وسیله اى که ممکن است مى بایستى به شنونده برساند . حتى اگر در ضمن امر میسر نشد , بطور منفصل بایستى قرینه مورد نظر را اقامه نماید .


منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سید مصطفی محقق داماد


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی