تعارض عام و خاص
هرگاه دو حکم مخالف از لحاظ اثبات و نفى دیده شود که عامى موضوع یکى از آن دو و خاص همان عام , موضوع آن حکم دیگر باشد نسبت میان آن عام و خاص را از لحاظ حکم تعارض و خود آن دو را نسبت به یکدیگر متعارض خوانند .
در مواردى که دو حکم مخالف , یکى متعلق به عام و دیگرى متعلق به خاص باشد و به اصطلاح , عام و خاص با هم متعارض باشد نمى توان هم عام را به طور عموم , مورد عمل واقع ساخت و هم به حکم خاص عمل کرد پس ناگزیر یا دست از عموم عام باید برداشته شود و یا باید حکم خاص از اعتبار ساقط گردد .
براى اینکه روشن شود که در چه موارد عام را باید مقدم داشت و در چه موارد خاص را , لازم است به زمان صدور آنها و به زمانى که , به حسب مفاد حکم آنها , انجام دادن یا ندادن کارى لزوم مى یابد توجه شود تا حکم مورد تعارض بدست آید .
پس باید دانست براى خاص و عام متعارض , از لحاظ زمان صدور حکم آنها , د حالت متصور است :
1 - اینکه تاریخ صدور آنها معلوم باشد .
2 - اینکه تاریخ صدور آنها معلوم نباشد .
در صورتى که تاریخ صدور معلوم نباشد , یعنى ندانیم کدام یک از آن دو پیش از دیگرى صدور یافته است , بسیارى از پیشینیان و متأخران گفته اند : باید خاص را در عمل مقدم داشت یعنى آن را نسبت به عام , مخصص قرار داد و به حکم عام در غیر مورد خاص , عمل کرد برخى هم گفته اند : در این حالت , در صورتى که معلوم نباشد خاص پیش از رسیدن وقت عمل به عام , صدور یافته یا بعد از آن , هیچ یک از آن عام و خاص , قابل استناد نیست پس نسبت به افرادى که مورد تعارض است باید به اصول عملیه رجوع شود و به مفاد آنها عمل گردد .
در صورتى که تاریخ صدور آنها معلوم باشد سه حالت متصور است :
1 - اینکه زمان آنها مقارن باشد .
2 - اینکه زمان عام , پیش از زمان خاص باشد .
3 - اینکه زمان خاص , پیش از زمان عام باشد .