اخبار مجعوله ( اسرائیلیات ) :
مبارزه بین مکاتب مختلف , در طول تاریخ , وجوه گوناگونى داشته است . نمایان ترین مظهر این مبارزه که غالبا به شکلى تند و خشن اتفاق مى افتد , مبارزه سیاسى و نظامى است , به دنبال مبارزات سیاسى و نظامى که قدرت مادى را از چنگ رقیب مى رباید , پشتوانه فرهنگى و ایدئولوژیکى براى تحکیم مواضع بدست آمده ضرورت مبرم پیدا مى کند .
در مکاتب الحادى فرهنگ و مبانى اعتقادى نقشى فرعى و جانبى دارد . در مقابل , مکاتب الهى و خصوصا مکتب مقدس اسلام حرکت تکاملى جامعه را بر مبناى اعتقاد و ایدئولوژى مى شناسند و بدین ترتیب اولویت با مبانى اعتقادى و فرهنگى است . بر این اساس , اسلام از روز تولد با اولویت دادن به مبارزه اعتقادى و فرهنگى اشکال دیگر مبارزه از قبیل مبارزه سیاسى و نظامى را در خدمت گسترش عقاید و فرهنگ اسلامى بکار گرفته است . رمز و راز پیروزى هاى شگفت انگیز اولیه اسلام نیز در همین امر نهفته است , یعنى تکیه بر قلوب و اعتقادات . در حالى که معاندین اسلام از قبیل امپراطورى هاى ایران و روم با تکیه بر سر نیزه هرگز نتوانستند جلوى این سیل عظیم را بگیرند و خیلى زود منهزم و مقهور شدند .
پس در اسلام , اساس مکتب و مبانى اعتقادى است و بقیه به مثابه ابزارهاى اعتلاى این هدف بکار گرفته مى شوند .
دشمنان اسلام نیز از همان ابتدا دریافتند که باید با حربه مشابه به جنگ اسلام بیایند ولى باید دید چه مى توانستند بکنند ؟ تاریخ نشان مى دهد که در زمینه هاى سیاسى و نظامى نیروى اسلام تقریبا همیشه با وجود قلت عده وعده , به مصداق آیه شریفه ( کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن الله - سوره بقره آیه 249 ) , بر دشمنان خود پیروز شده اند .
پس در زمینه سیاسى و نظامى جایى براى عرض وجود دشمنان باقى نمى ماند . دشمن با ترک مخاصمه ظاهرى در زمینه هاى سیاسى و نظامى , به اشکال دیگر مبارزه روى مىآورده است و چون اساس مبارزه اسلام براى اعتلاى مکتب و هدف اعتقاد بوده , طبعا دشمن به طرق مختلف سعى داشته است در این عرصه شکست هاى سیاسى و نظامى را جبران نماید .
مبارزه آشکار و رو در رو با مبانى مکتب اسلام نیز عملا غیر ممکن بوده زیرا این مکتب آسمانى به جهت غناء در کلیه زمینه ها عملا غیر قابل معارضه بوده و با منطق نیرومند خود کلیه مهاجمات عقیدتى را سرکوب و بى اثر مى کرده است . از اینجا مبارزه در زیر پوششهاى قابل قبول و ظاهرا شرعى ضرورت پیدا مى کند و خط نفاق که استمرار همان مبارزه قدیمى بین حق و باطل است با زیرکى و به شکلى پوشیده و زیرزمینى در بستر مکتب تکوین مى یابد و به دشمنى خانگى و در خود تبدیل مى شود که شناسائى و دفعش در طول 1400 سال گذشته مساعى جمیله سالکان پاکباز این مکتب نورانى را بخود معطوف داشته است . کفر و الحاد نقابدار , در طول تاریخ , همیشه به مثابه خطرناک ترین دشمن اسلام جلوه کرده و زیانهاى جبران ناپذیر و مزاحمت هاى فراوانى در بستر تکاملى مکتب ایجاد کرده است . یکى از مظاهر اصلى این مبارزه جعل و نشر احادیث و اخبار و روایات بى اساس است که از طرف عوامل کفر و نفاق وارد دین شده و باعث گردیده تشخیص سره از ناسره مشکل و دفاع و توجیه مبانى عقیدتى اسلام در بعضى از عرصه ها ناممکن شود بیشترین تلاش در این راه از سوى یهودیانى صورت گرفت که به ظاهر اسلام آورده بودند ولى پیوسته با جعل احادیث و اخبار بى اساس درصدد تخدیش و تزلزل مبانى مکتب بر مىآمدند . هر چند با پایمردى و ممارست مجدانه علماى عظام اسلام این توطئه ها در سطح وسیعى افشا و بى اثر گردیده ولى زیان هاى حاصله از این رهگذر نیز کم نبوده است . این مبارزه هم اکنون نیز با شدت و حدت قابل توجهى در جریان بوده که براى نمونه به مورد زیر مى توان اشاره نمود :
حسب اعلام دفتر مفتى اعظم لبنان در بیروت , رژیم صهیونیستى تغییراتى در متن قرآن کریم داده و نسخه هایى از این قرآن تحریف شده را در سطح جهان توزیع کرده است . بر اساس نوشته ماهنامه دار الافتاء به نام الفکر الاسلامى , 160 آیه از قرآن حذف و برخى از آیات به سور دیگرى منتقل شده است . آیه هاى حذف شده مربوط به یهودیان و تاریخ گذشته آنها و تخلفات آنها از تعهداتشان نسبت به خدا بوده است . . . و تاکنون یک میلیون نسخه از آن از بیروت بتمام نقاط جهان توزیع شده است (کیهان 10 مهر 1362 )
اهمیت مبارزه با جعل و نشر این اخبار و احادیث و روایات به حدى بوده است که از قدیم الایام علوم مختلف از قبیل درایه و رجال و تأسیسات فقهى دیگرى پدید آمده است . در اصطلاح اهل حدیث به این گونه احادیث ( مجعولات) و ( اسرائیلیات ( مى گویند .
براى روشن شدن آنچه که به نحو کلى گذشت , ذیلا سعى مى شود سه تن از محدثین دروغگو معرفى شوند و به پاره اى از مجعولات آنان نیز اشاره گردد , سپس شرایط راویان خبر بدنبال خواهد آمد
1 - کعب الاحبار ابا اسحق کعب بن ماتع معروف به ( کعب الاحبار ) یکى از روحانیون سرشناس یهودى است که در زمان خلیفه دوم مسلمان شد و با زیرکى و مهارت خاصى بزودى خود را به مقامات حکومتى نزدیک کرد . او تبحر زیادى در نقل تاریخ و قصص و اخبار و احادیث از خود نشان داد به طورى که در اندک مدتى به عنوان محدث معروفیت یافت .
با وجود آن که از همان ابتدا نشانه هاى تزویر و نیرنگ در کارش آشکار شد به نحوى که حسب منقول , خلیفه دوم رسما او را از نقل حدیث ممنوع ساخت , مع ذلک در زمان عثمان مجددا کارش بالا گرفت و از مقربان خلیفه شد . این تقرب به حدى بود که حتى به ابوذر غفارى در نقل حدیث و تفسیر و توضیح مسائل اسلامى ترجیح یافت . وى پس از عثمان به شام رفت و به عنوان مشاور رسمى معاویه انتخاب گردید .