ادله حجیت اجماع در فقه اهل سنت :
اهل سنت براى اثبات حجیت اجماء به کتاب و سنت و عقل استناد نموده اند ( الاصول العامه للفقه المقارن ص 258 )
الف ) کتاب :
از کتاب آیات زیر مستند آنان است :
1 - و من یشاقق الرسول من بعد ما تبین له الهدى و یتبع غیر سبیل المؤمنین نوله ما تولى و نصله جهنم و ساءت مصیرا ( سوره نساء آیه 116 ) یعنى : هر کس با رسول خدا مخالف کند , پس از آن که هدایت براى او پدیدار گشت , و غیر از راه مؤمنین را پیروى کند , ما او را به آنچه که مى خواهد خواهیم رساند و او را در دوزخ خواهیم افکند , و چه بد بازگشتى است .
2 - فان تنازعتم فى شیى فردوه الى الله و الرسول - یعنى : پس اگر در چیزى نزاع نمودید به خدا و پیغمبر رجوع نمائید ( سوره نساء آیه 59 )
اهل سنت در استناد به آیات فوق مى گویند : در آیه اول , راهى که راه مؤمنین نباشد از نظر خداوند مردود و در عداد مخالفت با رسول الله تلقى شده است , و به موجب آیه دوم , تنها در موارد نزاع لازم است به خدا و پیامبر مراجعه شود و از مفهوم آیه استنباط مى کنند که در مسائل اتفاقى که نزاعى وجود ندارد رجوع لازم نیست و اتفاق آراء خود حجت است .
3 - آیاتى که مدلول آنها , تعظیم و تکریم امت اسلامى است و آنها را امت وسط و معتدل ) سوره بقره آیه 143 - و کذلک جعلناکم امة وسطا ) , یا بهترین امت ( سوره آل عمران آیه 110 - کنتم خیر امة ) خوانده است .
شیخ طوسى در کتاب عدة الاصول از اهل سنت چنین نقل مى کند : مى گویند خداوند امت اسلامى را بهترین امت خوانده است که آنان امر بمعروف و نهى از منکر مى کنند پس هیچگاه این امت بر خطا نمى رود زیرا در این صورت [بهترین نخواهند بود و بجاى آن که آمر به معروف و ناهى از منکر باشند , آمر بمنکر و ناهى از معروف خواهند بود و لذا براى تحقق آیه شریفه چاره اى نیست جز اینکه بگوئیم امت اسلامى هرگز بخطا نمى روند ( عدة الاصول شیخ طوسى ص 242 , الاصول العامه للفقه المقارن ص 260 )
ولى تمامى استدلالات مذکور مورد خدشه واقع شده و حتى از میان علماى اهل سنت افرادى نظیر غزالى استنباطات فوق را از آیات مذکور مردود دانسته اند .
غزالى در رد استدلال به آیه نخستین مى گوید : متبادر از آیه شریفه این است که هر کس با رسول الله به مخالفت برخیزد و او را بیازارد و راهى جز راه مؤمنین بپیماید و از پیروى رسول الله و یارى او و دفع دشمن از وى سرپیچى کند . . . ما او را به دوزخ خواهیم رسانید . پس قرآن مجید دوزخ را صرفا بر عدم متابعت مؤمنین مترتب ننموده است ( المستصفى , غزالى ج 1 ص 111 , اصول الفقه مظفر جلد دوم ) .
گذشته از این , اصولا منظور از راه مؤمنین در قرآن همان صراط مستقیم الهى و مسیر حرکتى است که امت اسلامى در طریقه کلى خویش برگزیده است و مدلول آیه فوق و امثال آن ارتباطى به موضوع اتفاق مسلمین در مسائل فرعیه عملیه ندارد .
در مورد استدلال به آیه دوم نیز نیازى به توضیح نیست , زیرا آیه شریفه چنین مفهومى ندارد . وانگهى اتفاق مسلمانان و عدم تنازع آنان در امور , معلول تعلیمات حاصله از کتاب و سنت است نه این که آنان بخودى خود و بدون تأثیر از این منابع به چیزى دست یافته باشند .
و اما آیات دسته سوم به هیچ وجه دلالتى بر عصمت امت اسلامى ندارد بلکه صرفا رساننده برترى و رجحان این امت بر سایر امم بوده و بعبارت دیگر بین معتدل بودن و برتر بودن امت با عصمت هیچگونه ملازمه اى نیست زیرا خوبى و صلاح منافاتى با خطا ندارد بلکه افراد صالح و حتى جامعه صالح و رستگار نیز ممکن است بخطا رفته , گرچه در خطا معذور باشند .