علماى اصول عقیده دارند الفاظ به دو صورت براى دلالت بر معنى قرار داده شده اند , به صورت تعیینى و تعینى . از این رو اصطلاح وضع تعیینى یا تعینى پیدا شده است .
منظور از وضع تعیینى این است که واضع , لفظى را براى معنا و مقصود معینى در زمان مشخصى استعمال مى کند و سایرین هم از او پیروى مى کنند . مثلا فرض کنید پیغمبر اسلام ( ص ) کلمه صلاة را براى دلالت بر عبادت مخصوصى قرار مى دهد و بقیه مسلمین بعدها آنرا براى همین منظور استعمال مى کنند . ولى در وضع تعینى اینطور نیست که واضع و شارع و قانونگزار در زمان مشخص و معین , لفظ یا کلمه مخصوصى را براى معنا و منظور خاصى استعمال کند , بلکه در طول زمان لفظ یا الفاظ خاصى بر معانى مشخصى اطلاق مى شود و تدریجا کثرت استعمال پیدا مى کند , بطورى که همه آنرا استعمال مى کنند بدون اینکه واضع اولیه و زمان وضع , مشخص باشد . هیچ کس نمى داند واضع لفظ سنگ کیست و در چه زمانى این لفظ براى دلالت بر این جسم سخت و جامد و ستبر با مشخصات و مختصات معین وضع و قرار داده شده است .
منبع: مباحثی از اصول فقه، محقق داماد ، مصطفی