عرف و عادت در فقه عامه :
در فقه عامه بطور مطلق عرف عملى را حجت مى دانند .
مصطفى احمد الزرقاء در مورد عرف چنین مى نویسد: فقه اسلامى براى عرف ارزش و اعتبار زیادى قائل شده و در اعتبار آن اتفاق نظر وجود دارد , هر چند که بین انظار نسبت به حدود و مقدار کاربرد آن متفاوت است . فقهاء اسلامى به ویژه بزرگان مذهب حنفى در اثبات حقوق و انجام معاملات و تصرفات بین مردم , براى عرف ارزش بسیار زیادى قائلند و آنرا به عنوان یک اصل مهم و منبع عظیم و وسیع در اثبات احکام حقوقى معتبر دانسته که به آن عمل مى کنند , مگر آنکه نص شرعى صریحى آن را رد نماید ( المدخل الفقهى العام ج 1 ،ص 147 )
بعضى از دانشمندان عامه براى عرف و عادت تعاریفى کرده اند که چندان تفاوتى بین آنها به چشم نمى خورد .
استاد على حیدر در شرح مجله در تعریف عادت مى نویسد : هى الامر الذى یتقرر بالنفوس و یکون مقبولا عند ذوى الطباع السلیم بتکراره مرة بعد المره یعنى عادت چیزى است که نفوس بر آن استقرار یافته و مورد قبول طباع سلیم با تکرار پى در پى قرار گرفته باشد ( الاصول العامه للفقه المقارن ص 419 , مجلة الحقوق چاپ اسکندریه سال 1951 شماره یک , المدخل الفقهى مصطفى احمد الزرقاء جزء دوم ص 836 )
سپس گفته است : و العرف بمعنى العادة - یعنى عرف به معناى عادت است .
ولى در عبارات افرادى مانند غزالى , فرقى که احساس مى شود بین عرف و عادت , همان جهت عقلایى است که در عرف ملحوظ است ولى در عادت مورد نظر نیست . بعضى نسبت بین عادت و عرف را عموم و خصوص مطلق محسوب و عادت را اعم از عرف دانسته اند
منبع: مباحثى از اصول فقه، دکتر سید مصطفی محقق داماد