منابع ازمون وکالت 97

حجیت خبر واحد ( بررسی حجیت حدیث واحد در اصول فقه ) :: پرتال تخصصی فقه و حقوق

پرتال تخصصی فقه و حقوق

متون فقه | اصول فقه | حقوق اساسی | حقوق مدنی | حقوق تجارت | آیین دادرسی مدنی | آیین دادرسی کیفری

پرتال تخصصی فقه و حقوق

متون فقه | اصول فقه | حقوق اساسی | حقوق مدنی | حقوق تجارت | آیین دادرسی مدنی | آیین دادرسی کیفری

به پرتال تخصصی فقه و حقوق خوش آمدید

آمادگی برای آزمون وکالت

وبلاگ حقوقي نيما جهانشيري

پیوندها

حجیت خبر واحد :

خبر متواتر خبرى است که ناقلینش بتعدادى باشند که مواضعه و تبانیشان براى نقل خبر نادرست بعید باشد و به صدق گفتارشان یقین حاصل شود . مثلا اگر مواضعه 2 و 3 یا 4 نفر براى جعل خبر بى اساس ممکن باشد , هرگاه مخبرین تعدادشان براى مثال به 30 یا 40 نفر برسد احتمال تبانى براى نقل خبر کذب به حداقل مى رسد و همین امر باعث حصول یقین بر صحت خبر مى شود , این را مى گویند خبر متواتر

خبر واحد خبرى است که به اندازه تواتر نباشد یعنى اصطلاحا خبر غیر متواتر را خبر واحد مى گویند . خبر واحد لزوما به معناى آن نیست که خبر دهنده یک نفر باشد , بلکه ممکن است راویان خبر بیش از یک نفر باشند ولى تعداد آنها به حدى نباشد که بر آن خبر عنوان تواتر اطلاق گردد .

چون خبر واحد براى شنونده قطع نمی آورد, لذا براى حجیت آن باید دلیل اقامه شود . در مورد حجیت خبر واحد مناقشه زیاد است , گروهى از علماى اصول معتقدند خبر واحد حجت نیست , در مقابل , گروه دیگر به حجیت و دلیلیت خبر واحد نظر داده اند . گروه زیادى از متقدمین با حجیت آن مخالفت کرده اند مانند سید مرتضى , ابى المکارم ابن زهره , ابن براج , ابن ادریس . ولى جمهور متأخرین به حجیت آن نظر داده اند » معالم الاصول چاپ تهران ص217 

معتقدین به حجیت خبر واحد از منابع چهارگانه فقه , یعنى کتاب و سنت و اجماع و عقل , دلیل آورده اند و ما ذیلا این ادله را بر شمرده و مورد ارزیابى قرار مى دهیم .

 

حجیت خبر واحد از دیدگاه کتاب ( قرآن ) :

معتقدمین به حجیت خبر واحد براى اثبات مدعاى خود به آیاتى از قرآن تمسک مى کنند :

مثلا آیه ششم از سوره حجرات , داستان مربوط به آیه این است که فردى بنام ولید که از مسلمانان بود در بازگشت از سفرى که به خارج از مدینه کرده بود نزد رسول الله رفته و مى گوید فلان قبیله از دین برگشته و قصد محاربه دارند , بر اساس این خبر لشکرى تجهیز مى گردد و براى مقابله با آن قبیله فرستاده مى شود , افراد اعزامى هنگام نزدیک شدن به قبیله مذکور با کمال تعجب با استقبال مردم قبیله مواجه شده و معلوم مى شود نه تنها محارب نیستند بلکه محب اسلام و رسول اکرم مى باشند 

پس از وقوع این اشتباه , این آیه نازل مى شود که : ان جاء کم فاسق بنبا فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهالة فتصبحوا على ما فعلتم نادمین. ترجمه : اى مسلمانان اگر فاسقى براى شما خبرى آورد , بررسى کنید ! مبادا برخورد کنید با قومى به جهالت و نادانى , و از کرده خود پشیمان و نادم شوید. اصولیین با تمسک به مفهوم این آیه مى گویند خبر واحد حجیت دارد . زیرا خدا فرموده است اگر فاسقى خبر آورد بررسى کنید , و مفهوم مخالفش این است که اگر عادل خبر آورد , بررسى لازم نیست و باید قبول کرد .

استدلال فوق در کتب اصول فقه مورد نقد و بررسى عمیقانه قرار گرفته , ایراداتى نسبت به آن مطرح گردیده , و متقابلا از سوى دانشمندان پاسخ داده شده است . مهم ترین ایرادى که به استدلال مزبور وارد شده , ایرادى است که در فرائد الاصول شیخ مرتضى انصارى آمده است مبنى بر این که : مفهوم اتخاذ شده در استدلال , مفهوم وصف است نه مفهوم شرط . زیرا مفهوم شرط در این جمله :اگر فاسق براى شما خبر آورد , باید تفحص کنید، این نیست که اگر عادل خبر آورد تفحص لازم نیست , بلکه مفهوم جمله شرطیه مزبور این است که : اگر فاسق خبر نیاورد , تفحص لازم نیست , و خبر نیاوردن فاسق به معناى خبر آوردن عادل نیست . و به عبارت دیگر , آیه شریفه مشتمل است بر یک قضیه شرطى که از نظر منطقى داراى دو بخش شرط و جزا و یا مقدم و تالى است که عبارتند از : شرط ان جاء کم فاسق بنبا . اگر فاسق براى شما خبر آورد جزا : فتبینوا لازم است تفحص کنید اخذ مفهوم مخالف از قضیه شرطیه فوق مبتنى بر این است که بخش اول ( شرط ) چنانچه منتفى گشت , بخش دوم ( جزا ) به دنبال آن منتفى مى شود که به این صورت در خواهد آمد : "هرگاه فاسق براى شما خبر نیاورد , تفحص لازم نیست  "

و پر واضح است که چنین مفهومى اثبات کنده مدعا نخواهد بود , زیرا این جمله  :اگر عادل خبر آورد , تفحص لازم نیست، که مدعاى استدلال کنندگان است مفهوم وصف مى باشد . یعنى کلمه ( فاسق ) مفهومش ( غیر فاسق )  مى شود که همان عادل است و چنین مفهومى را نمى توان از جمله شرطیه به دست آورد . از طرف دیگر چون حجیت مفهوم وصف مورد تردید است و همانند مفهوم شرط متقن و منجز نیست , لذا نمى توان بر آن اعتماد کرد .

ولى در پاسخ گفته مى شود :

در قضیه شرطیه فوق شرط در جاى خود مرکب از دو جزء است ( آوردن خبر , توسط فاسق ) و جزء نخستین یعنى ( آوردن خبر ) بگونه اى است که جزاى قضیه[ لزوم تفحص ] عقلا بر آن متوقف است و به اصطلاح تحقق دهنده موضوع است و در صورت منتفى شدن , قضیه از نظر منطقى سالبه بانتفاء موضوع خواهد بود . یعنى اگر خبر آورده نشود , محلى براى تفحص و تحقیق باقى نمى ماند تا چه رسد به اینکه لازم نباشد . در حالى که جزء دیگر یعنى[ توسط فاسق ] چنین نیست که در صورت منتفى شدن , موضوع قضیه یعنى آوردن خبر از اصل منتفى گردد و محلى براى جزاء باقى نماند . حال مى گوئیم در اینگونه قضایاى شرطیه , مفهوم مخالف منحصرا بالحاظ منتفى شدن همان جزء دوم اتخاذ مى گردد , نه جزء اول .

براى روشن شدن مطلب به این مثال توجه کنید : هرگاه شخصى به دیگرى چنین بگوید: اگر من با قلم سرخ براى تو نامه نوشتم , حتما بایستى به مضمون آن عمل نمائى . مفهوم این قضیه چنین نیست که اگر نامه ننوشتم , لازم نیست عمل نمائى . زیرا در صورت عدم مکاتبه عقلا محلى براى عمل نمودن وجود ندارد که چنین مفهومى استنباط گردد , بلکه مفهوم مخالف آن این است که :اگر با قلم غیر سرخ مکاتبه کردم , اقدام لازم نیست

علاوه اینکه آیه شریفه حاکى از رویه جارى در میان مردم است , یعنى همان پذیرفتن اخبار از هر کس که واصل شود , بدون تفحص و تحقیق در مورد راوى و غیر آن , و آیه مورد نظر با فرض وجود چنین رویه جاریه و سنت معموله , تنها یک صورت را ردع و نهى نموده , و آن پذیرفتن خبر شخص فاسق است بدون تفحص و تحقیق , که بى تردید لازمه آن اذن در قبول و پذیرفتن سایر موارد , یعنى اخبار و روایات اشخاص عادل و موثق خواهد بود .

اصولیین طرفدار حجیت خبر واحد علاوه بر آیه فوق به آیه 123 سوره توبه نیز استناد مى کنند . آیه اینست : فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفه لیتفقهوا فى الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون. ترجمه:چرا از هر قومى گروهى اعزام نمى شوند بمرکز ( مدینه نزد رسول الله یا نزدیکانش ) که تفقه در دین نمایند و مسائل دینى شان را یاد بگیرند و برگردند به قبیله خودشان و ملاقات کنند افراد را , و آیات و احکام خدا را براى آنها بگویند و تشریح کنند تا آنکه آگاه گردند و عالم شوند و از تخلفات بپرهیزند

علما مى گویند چون خدا فرموده است از هر قومى عده اى بیایند و در بازگشت آموخته هاى خود را بمردم ابلاغ کنند , بدیهى است که در بازگشت فردا فرد با مردم برخورد مى کنند , و نمایندگان اعزامى به مرکز , به هیئت گروهى دانش خود را تبلیغ نمى کنند , به این ترتیب خداوند بر خبر آحاد این اشخاص اعتبار قائل شده است . بنابر این استنتاج مى شود که خبر واحد داراى اعتبار و حجیت است


حجیت خبر واحد از دیدگاه سنت:

مى دانیم که براى اثبات حجیت خبر واحد , به خبر واحد نمى توانیم استناد کنیم , پس باید دید چه مقدار خبر و حدیث براى اینکار کفایت مى کند . اصولیین در این خصوص مى گویند: آن مقدار که تواتر اجمالى بحساب آید کفایت مى کند.( فرائد الاصول، محشى . شیخ مرتضى انصارى مبحث حجیت خبر واحد ص 87 , کفایة الاصول محقق خراسانى ج 2 ص 97  )

یعنى از میان روایات گوناگون با مضامین مختلف باید حجیت خبر واحد را استنتاج کرد که براى روشن شدن بیشترموضوع لازم است به چند دسته روایات و اخبار اشاره شود :

در یک دسته از روایات , ائمه ( ع ) افرادى را به عنوان ثقه به ما معرفى کرده اند . مثلا شخصى بنام عبدالعزیز بن مهدى خدمت امام صادق ( ع ) آمده و مى پرسد : یا حضرت همیشه بشما دسترسى نیست در برخورد با مشکلات شرعى چگونه حل مشکل کنیم ؟ آیا یونس بن عبدالرحمن مورد تائید است و مى توانیم در اینگونه امور باو مراجعه کنیم ؟ حضرت پاسخ مى دهد : بلى مورد اعتماد است

دسته دوم از روایات حاکى است که فرموده اند براى حل مشکلات و قضایائى که پیش مىآید به راویان احادیث ما مراجعه کنید : اما الحوادث الواقعه فارجعوا الى روات احادیثنا

دسته سوم روایاتى است که ترغیب به حفظ و ضبط احادیث مى کند , البته منظور همان حفظ و ضبط اولیه است . از اینجا مى توان فهمید که روایات و احادیث اهمیت داشته و بر آنها آثار و اعتباراتى بار بوده است که این ترغیب و تشویق صورت گرفته است مانند : قال رسول الله ( ص ) : من حفظ من امتى اربعین حدیثا بعثه الله یوم القیامه فقیها عالما ( اصول کافى )

دسته چهارم دستور العمل هائى است که درباره اخبار متعارض رسیده است . یعنى در حضور امام در خصوص حلال و حرام بحث مى شود و حضرت مى فرماید که هر کدام مشهورتر است باید مقبول باشد و یا جهات دیگرى را به عنوان مرحج بیان مى نماید , و بدین وسیله تعیین تکلیف مى کند . حال مى گویند اگر خبر واحد حجت نیست معارض آنهم نمى تواند حجت باشد . چون این معارضه صورت مى گیرد و حجت طرفین ارزیابى مى شود پس معلوم مى گردد که خبر واحد حجیت دارد .

دسته پنجم روایاتى است که کذابین و وضاعین و جاعلین احادیث و اخبار و روایات را نکوهش و مذمت مى کند . پس معلوم است خبر واحد حجت است که براى حفظ حریم آن و جلوگیرى از دخول غش و ناخالصى و کذب در سلسله روایات و اخبار عمل کاذبین و جاعلین این اندازه مذمت شده است !

از مجموع این 5 دسته روایت نتیجه مى گیریم که هر چند خبر , واحد باشد و ناقلین آن کثیر نباشد مى تواند حجیت و دلیلیت داشته باشد .


حجیت خبر واحد از دیدگاه اجماع :

هر چند طرفداران حجیت خبر واحد عقیده دارند که اجماع بر حجیت خبر واحد محقق است , ولى اگر بیطرفانه قضاوت شود , اجماع به معنى اتفاق کل باثبات نرسیده است , زیرا همان طور که گفتیم , بسیارى از علماى متقدم سخت با حجیت خبر واحد مخالف بوده اند . ولى رویه عملى پیشینیان علماى امامیه تا معاصر اهل بیت ( ع ) و یا نزدیک به عصر آنان بر این بوده است که اخبار آحاد را نقل مى کردند و به تدوین و تبویب و ثبت و ضبط آن مبادرت کرده و نسبت به تفحص و تحقیق در حال روات و جستجو و بحث در مورد ثقه و ضعیف بودن آنان اهتمام مى نمودند . این رویه به دوران هاى بعدى نیز سرایت کرده و کسى بر این روش انکار نورزیده و از ائمه علیهم السلام منع و ردعى هم واصل نگشته است .

صاحب معالم ضمن مطرح نمودن این نکته از علامه در نهایه , چنین نقل مى کند (معالم الاصول چاپ تهران ص 219  ): اما علماى امامیه , گروه اخباریون آنان در اصول و فروع دین بر چیزى جز اخبار و آحاد مروى از اهل بیت تکیه ننموده اند , و اصولیین آنان مانند ابى جعفر طوسى رحمه الله و دیگران بر قبول خبر واحد توافق کرده اند و کسى جز سید مرتضى و پیروانش آنهم به خاطر شبهه اى که براى آنان پیش آمده , مخالفت نکرده است

پس مى توان گفت که گرچه اجماع به معناى اتفاق کل علما و فقها بطور صریح در مسئله وجود ندارد ولى نسبت مخالفین در مقایسه با کسانى که در عمل , خبر واحد را معتبر مى دانسته اند بسیار اندک است .


حجیت خبر واحد از دیدگاه عقل :

در اینجا یک اصطلاح وجود دارد که باید در مورد آن توضیح داده شود و آن سیره عقلاء است , منظور این است که اگر در زندگى روزمره و عرف متداول روشى بین عقلاء مردم استقرار پیدا کرده و به آن عمل شده و همین روش و سیره نزد معصومین نیز جریان یافته و اتفاق افتاده ولکن از ناحیه آنها رد و نهى وردعى نسبت به آن صورت نگرفته , پس با برقرارى یک قضیه منطقى نتیجه مى گیریم که این روش نزد معصومین پسندیده و مرضیه بوده است .

در این مسئله باید اولا محقق شود که رسم و روشى بین خردمندان و عقلاء زمان جارى بوده است و ثانیا معصومین در برخورد با آن , رسم معمول را رد نکرده اند , حال با اضافه کردن یک قضیه منطقى مبنى بر این که این روش , سیره عقلاء و مقبول آنهاست و معصوم نیز از جمله عقلاء بلکه رییس عقلا است و رادع و مانعى از ناحیه او صادر نگردیده پس نتیجه مى گیریم که معصوم نیز آن را قبول دارد .

در این رابطه , در عرف متداول عقلا مى بینیم که هرگاه کسى خبرى داد از او مى پذیرند و قبول مضمون خبر را منوط به کثرت ناقلین نمى کنند , این رسم متداول بین عقلا است و نتیجتا معصوم هم این روش را چون عقلائى است قبول دارد و این رویه مورد قبول شارع مقدس مى باشد . علاوه بر این سیره مسلمین نیز بر همین منوال بوده است که اگر به عنوان مثال زراره از نزد حضرت صادق ( ع ) مىآمد و خبرى مى داد از او قبول مى کردند و در تفحص صحت آن از طریق دیگر عادتا اقدامى نمى کردند . یا وقتى محمد بن مسلم خبرى را از زراره نقل مى کند معلوم است که آن را قبول داشته که به نقل آن پرداخته و الا چنین کارى نمى کرد , یعنى او بنا را بر صحت گذارده و خبر را صدق دانسته و نقل کرده است .

تنها یک مسئله باقى است و آن اینکه در شرع مقدس براى اثبات ادعا غالبا دو شاهد عادل و گاه چهار شاهد لازم است , ممکن است تصور شود خواستن دو شاهد رویه و روش معمول و متداول بین مردم است ولى با کمى دقت معلوم مى شود که چنین نیست زیرا فرق است بین شهادت و خبر , و این دو , به دو مقوله متفاوت تعلق دارند . بحث شهادت در اثبات دعاوى و جرائم مطرح است و در اینگونه مواقع شارع مقدس براى حفظ حریم حرمت افراد و رعایت اصل مستحکم برائت , مقررات و ترتیباتى را مقرر داشته که در موارد ابتلاء باید مراعات شود , و نیاز به دو یا چهار شاهد از اینروست . ولى مسئله خبر این مقتضیات را ندارد و اصولا راوى در مقام نقل خبر و اخبار مسئله , در مظان اثبات و نفى نیست بلکه از جریانى خبر و گزارش مى دهد که محتمل صدق و کذب است ولى چنانچه خبر دهنده ثقه و معلوم و عادل باشد نظر به اطمینانى که بر صحت و امانت و عدالتش وجود دارد , تا دلیل خلاف بر خبر ارائه نشده , باید مضمون خبر را تلقى به قبول کرد .

 

 منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سید مصطفی محقق داماد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی