معتقدمین به حجیت خبر واحد براى اثبات مدعاى خود به آیاتى از قرآن تمسک مى کنند :
مثلا آیه ششم از سوره حجرات , داستان مربوط به آیه این است که فردى بنام ولید که از مسلمانان بود در بازگشت از سفرى که به خارج از مدینه کرده بود نزد رسول الله رفته و مى گوید فلان قبیله از دین برگشته و قصد محاربه دارند , بر اساس این خبر لشکرى تجهیز مى گردد و براى مقابله با آن قبیله فرستاده مى شود , افراد اعزامى هنگام نزدیک شدن به قبیله مذکور با کمال تعجب با استقبال مردم قبیله مواجه شده و معلوم مى شود نه تنها محارب نیستند بلکه محب اسلام و رسول اکرم مى باشند
پس از وقوع این اشتباه , این آیه نازل مى شود که : ان جاء کم فاسق بنبا فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهالة فتصبحوا على ما فعلتم نادمین. ترجمه : اى مسلمانان اگر فاسقى براى شما خبرى آورد , بررسى کنید ! مبادا برخورد کنید با قومى به جهالت و نادانى , و از کرده خود پشیمان و نادم شوید. اصولیین با تمسک به مفهوم این آیه مى گویند خبر واحد حجیت دارد . زیرا خدا فرموده است اگر فاسقى خبر آورد بررسى کنید , و مفهوم مخالفش این است که اگر عادل خبر آورد , بررسى لازم نیست و باید قبول کرد .
استدلال فوق در کتب اصول فقه مورد نقد و بررسى عمیقانه قرار گرفته , ایراداتى نسبت به آن مطرح گردیده , و متقابلا از سوى دانشمندان پاسخ داده شده است . مهم ترین ایرادى که به استدلال مزبور وارد شده , ایرادى است که در فرائد الاصول شیخ مرتضى انصارى آمده است مبنى بر این که : مفهوم اتخاذ شده در استدلال , مفهوم وصف است نه مفهوم شرط . زیرا مفهوم شرط در این جمله :اگر فاسق براى شما خبر آورد , باید تفحص کنید، این نیست که اگر عادل خبر آورد تفحص لازم نیست , بلکه مفهوم جمله شرطیه مزبور این است که : اگر فاسق خبر نیاورد , تفحص لازم نیست , و خبر نیاوردن فاسق به معناى خبر آوردن عادل نیست . و به عبارت دیگر , آیه شریفه مشتمل است بر یک قضیه شرطى که از نظر منطقى داراى دو بخش شرط و جزا و یا مقدم و تالى است که عبارتند از : شرط ان جاء کم فاسق بنبا . اگر فاسق براى شما خبر آورد جزا : فتبینوا لازم است تفحص کنید اخذ مفهوم مخالف از قضیه شرطیه فوق مبتنى بر این است که بخش اول ( شرط ) چنانچه منتفى گشت , بخش دوم ( جزا ) به دنبال آن منتفى مى شود که به این صورت در خواهد آمد : "هرگاه فاسق براى شما خبر نیاورد , تفحص لازم نیست "
و پر واضح است که چنین مفهومى اثبات کنده مدعا نخواهد بود , زیرا این جمله :اگر عادل خبر آورد , تفحص لازم نیست، که مدعاى استدلال کنندگان است مفهوم وصف مى باشد . یعنى کلمه ( فاسق ) مفهومش ( غیر فاسق ) مى شود که همان عادل است و چنین مفهومى را نمى توان از جمله شرطیه به دست آورد . از طرف دیگر چون حجیت مفهوم وصف مورد تردید است و همانند مفهوم شرط متقن و منجز نیست , لذا نمى توان بر آن اعتماد کرد .
ولى در پاسخ گفته مى شود :
در قضیه شرطیه فوق شرط در جاى خود مرکب از دو جزء است ( آوردن خبر , توسط فاسق ) و جزء نخستین یعنى ( آوردن خبر ) بگونه اى است که جزاى قضیه[ لزوم تفحص ] عقلا بر آن متوقف است و به اصطلاح تحقق دهنده موضوع است و در صورت منتفى شدن , قضیه از نظر منطقى سالبه بانتفاء موضوع خواهد بود . یعنى اگر خبر آورده نشود , محلى براى تفحص و تحقیق باقى نمى ماند تا چه رسد به اینکه لازم نباشد . در حالى که جزء دیگر یعنى[ توسط فاسق ] چنین نیست که در صورت منتفى شدن , موضوع قضیه یعنى آوردن خبر از اصل منتفى گردد و محلى براى جزاء باقى نماند . حال مى گوئیم در اینگونه قضایاى شرطیه , مفهوم مخالف منحصرا بالحاظ منتفى شدن همان جزء دوم اتخاذ مى گردد , نه جزء اول .
براى روشن شدن مطلب به این مثال توجه کنید : هرگاه شخصى به دیگرى چنین بگوید: اگر من با قلم سرخ براى تو نامه نوشتم , حتما بایستى به مضمون آن عمل نمائى . مفهوم این قضیه چنین نیست که اگر نامه ننوشتم , لازم نیست عمل نمائى . زیرا در صورت عدم مکاتبه عقلا محلى براى عمل نمودن وجود ندارد که چنین مفهومى استنباط گردد , بلکه مفهوم مخالف آن این است که :اگر با قلم غیر سرخ مکاتبه کردم , اقدام لازم نیست
علاوه اینکه آیه شریفه حاکى از رویه جارى در میان مردم است , یعنى همان پذیرفتن اخبار از هر کس که واصل شود , بدون تفحص و تحقیق در مورد راوى و غیر آن , و آیه مورد نظر با فرض وجود چنین رویه جاریه و سنت معموله , تنها یک صورت را ردع و نهى نموده , و آن پذیرفتن خبر شخص فاسق است بدون تفحص و تحقیق , که بى تردید لازمه آن اذن در قبول و پذیرفتن سایر موارد , یعنى اخبار و روایات اشخاص عادل و موثق خواهد بود .
اصولیین طرفدار حجیت خبر واحد علاوه بر آیه فوق به آیه 123 سوره توبه نیز استناد مى کنند . آیه اینست : فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفه لیتفقهوا فى الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون. ترجمه:چرا از هر قومى گروهى اعزام نمى شوند بمرکز ( مدینه نزد رسول الله یا نزدیکانش ) که تفقه در دین نمایند و مسائل دینى شان را یاد بگیرند و برگردند به قبیله خودشان و ملاقات کنند افراد را , و آیات و احکام خدا را براى آنها بگویند و تشریح کنند تا آنکه آگاه گردند و عالم شوند و از تخلفات بپرهیزند
علما مى گویند چون خدا فرموده است از هر قومى عده اى بیایند و در بازگشت آموخته هاى خود را بمردم ابلاغ کنند , بدیهى است که در بازگشت فردا فرد با مردم برخورد مى کنند , و نمایندگان اعزامى به مرکز , به هیئت گروهى دانش خود را تبلیغ نمى کنند , به این ترتیب خداوند بر خبر آحاد این اشخاص اعتبار قائل شده است . بنابر این استنتاج مى شود که خبر واحد داراى اعتبار و حجیت است
منبع: مباحثى از اصول فقه، دکتر سید مصطفی محقق داماد