اطلاق و تقیید در معانى حرفیه راه ندارد
برهان این معنى از آن راه نیست که معنى حرفى جزئى است . در جاى خود ثابت شده است که وضع و موضوع له و مستعمل فیه در باب حروف عام است و در عالمکلیت بین معنى حرفى و معنى اسمى هیچ گونه فرقى وجود ندارد , یعنى در هر دوآنها وضع و موضوع له عام است . پس , آنچه بعضى گفته اند که وضع و موضوع له جزئى اند و چون جزئى اند اطلاق و تقیید در آنها راه ندارد درست نیست . لکن ما ,همان طورى که در معنى حرفى گذشت , قائلیم به اینکه معناى حرفى در جوهر ذاتش غیر مستقل و قائم به دو طرف است و به هیچ وجه قابل تعقل مستقل نیست و حتى در ذهن بدون تعقل اطرافش قابل این معنى نیست . زیرا شأن هر وجود رابط چنیناست . یعنى وجود رابط قائم به طرفین است . بنابراین , در دو طرف قضیه باید قابل تعقل باشد تا بتوان رابط را تعقل کرد . نیز موجودات رابط از قبیل اعراض خارجى نیستند تا از لوازم وجود موضوع و در مقام ذات مستقل باشند , بلکهحقیقت معانى حرفیه صرف ربط و محض نسبت و ارتباط بین اطراف خودش است به حیثیتى که اگر از این جهت منسلخ گردد از زمره معانى حرفیه خارج مى شود . در واقع , قواممعانى حرفیه عبارت از صرف ربط و محض نسبت و ارتباط بین منتسبین است , زیرا نسبت بدون منتسبین محال و غیر معقول است , یعنى باید منتسبین در خارج باشند تا نسبت بیابد . بنابراین , قابل تعقل نیستند , و چون قابل تعقل نیستند , پس قابل تقیید نمى باشند , زیرا تقیید باید تصور گردد . یعنى اطراف مسئله و تمام جزئیات باید تصور شود و سپس تقیید بر مطلق وارد گردد . اما وقتى که قابل تعقل نبوده و از قبیل معانى حرفیه باشند , تقیید محال مى شود , و اگر تقیید محال باشد , به همان معنى اطلاق نیز محال خواهد بود , چون اطلاق عبارت است از شیوع و سریان در موضوعى که قابل تقیید باشد . وقتى تقیید محال باشد , اطلاق هم محال است . بدین ترتیب , معانى حرفیه استقلال ندارند و , بنابراین , مسند و مسندالیه واقع نمى شوند , زیرا مسند و مسندالیه احتیاج به لحاظ استقلالى دارند , و وقتى قابلیت لحاظ نداشته باشند , غیر مستقل هستند و استقلال در تعقل ندارند .
منبع: مقالات اصولى - سید محمد موسوى بجنوردى