منابع ازمون وکالت 97

ادله استنباط احکام ( بررسی منابع استنباط احکام در اصول فقه ) :: پرتال تخصصی فقه و حقوق

پرتال تخصصی فقه و حقوق

متون فقه | اصول فقه | حقوق اساسی | حقوق مدنی | حقوق تجارت | آیین دادرسی مدنی | آیین دادرسی کیفری

پرتال تخصصی فقه و حقوق

متون فقه | اصول فقه | حقوق اساسی | حقوق مدنی | حقوق تجارت | آیین دادرسی مدنی | آیین دادرسی کیفری

به پرتال تخصصی فقه و حقوق خوش آمدید

آمادگی برای آزمون وکالت

وبلاگ حقوقي نيما جهانشيري

پیوندها

در این قسمت، به بررسی " قران " که اولین و مهمترین دلیل استنباط احکام است می پردازیم

 

قرآن مجید از منابع مسلم فقهى است که هیچ یک از فرق اسلامى و مکاتب فقهى در مبنا و منبع بودن آن تردیدى نکرده اند .

 

کتاب مقدس مسلمانان , این معجزه جاویدان رسول الله مجموعه اى است از آنچه که خداوند با وحى بر پیامبرش براى بندگان نازل فرموده و هم اکنون بصورت فعلى در دسترس ماست .

 

از آنجا که رسول گرامى اسلام ( ص ) آخرین فرستاده خداوند مى باشد , معجزه آن حضرت نیز متناسب با رسالت جاویدان آن بزرگوار ملحوظ گردیده و بر خلاف معجزات سایر انبیاء که صرفا اعمالى شگفت آور و مختص به ناظرین زمان خود بوده و سپس به عنوان پدیده هایى تاریخى در متون مذهبى و تاریخى ثبت و ضبط شده اند , معجزه ایست همیشگى و زنده و کتابى است که همواره و در همه اعصار مى تواند غنى ترین منبع براى استخراج قوانین قرار گیرد و با کمک نیروى قدسیه اجتهاد جوابگوى کلیه نیازهاى فردى و اجتماعى بشر باشد .

 

کتاب خدا به صورت تدریجى در مدت 23 سال و چند ماه بر پیامبر ( ص ) نازل گشته و نزول بیش از نصف آن قبل از هجرت رسول الله در مکه و باقى آن در مدینه انجام گرفته است و لذا سوره هاى قرآن به دو بخش مکى و مدنى تقسیم مى گردد و اکثر آن ها مکى است .

 

سوره هاى مکى معمولا کوتاه و مربوط به امور اعتقادى , بخصوص توحید و معاد است , و سوره هاى مدنى بلند و مسائل تشریعى و تقنینى بیشتر در آنها مورد بحث قرار مى گیرد .

 

تشریعیات قرآن در بسیارى از مواقع به صورت تدریجى و درجه بندى انجام مى گرفته و فرهنگ حاکم بر جامعه عرب در زمان نزول کاملا مراعات مى گردیده و آمادگى آنان براى ترک آداب و سنن دیرینه اجتماعى دقیقا منظور مى شده است . مثلا مشروب خوارى و قمار بازى که از سنتها و رویه هاى رائج عرب بود و اکثر مردم به آن معتاد بودند , یکجا و یکباره تحریم نشد , و شاید اگر چنین مى شد , جامعه معتاد و مبتلاى آن زمان به علت عدم آمادگى به کلى به قانون الهى پاسخ منفى مى داد و حد و مرز الهى شکسته مى شد . لذا به نقل اکثر مفسرین احکام تحریم خمر در سه مرحله نازل شد :

 

 1 -  مرحله نصیحت و ارشاد: (  یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما بقره آیه 219  - ترجمه : از تو مى پرسند از خمر و میسر ( قمار ) بگو در آنها گناه بزرگ است گرچه خالى از منافع نیستند اما گناه آنها بیش از نفعشان است  )

 

2 -  مرحله تحریم در هنگام نماز )  و لا تقربوا الصلوة و انتم سکارى نساء آیه 43  - ترجمه : نزدیک نشوید به نماز در حالتى که مست هستید  )

 

 3 -  مرحله ممنوعیت مطلق ( انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه مائده آیه 90  - ترجمه : همانا خمر و میسر و انصاب و ازلام پلیدتر از اعمال شیطان است پس دورى کنید از آنها )

 

 

 

آنچه در مورد قرآن مسلم است , قطعیت صدور آن است . به این معنى که هیچ یک از فرقه ها و نحله هاى اسلامى حتى در آیه و یا کلمه اى از قرآن تردیدى ننموده اند و این امانت الهى بصورت تواتر , نسل به نسل بدست ما واصل گردیده و اگر چنانچه اختلاف نظرى وجود دارد نسبت به تفسیر و برداشت از آیات و کلمات آن است , نه در اصل آن .

 

قرآن مجید از قدیم الایام مفسرین مختلف حتى با نظریات متفاوت داشته است .

 

نخستین گروه مفسر قرآن را یاران و صحابه رسول الله تشکیل مى دادند که مشهورترین آنها عبارتند از : على ابن ابى طالب , عبدالله بن عباس , عبدالله بن مسعود .

 

مقارن ظهور دولت عباسى علم تفسیر قرآن رائج شد و به تدریج کتابهاى متعددى در این زمینه به رشته تحریر در آمد که مهم ترین آنها عبارتند از :

 

جامع البیان فى تفسیر القرآن که توسط طبرى در 30 جزء تألیف شده است , و تفسیر الکشاف زمخشرى در 4 جزء , و تفسیر ابن کثیر , و تفسیر الکبیر فخر رازى در 8 جزء و تفسیر جلالین که توسط جلال الدین محلى شروع شد و جلال الدین سیوطى آن را تکمیل و تتمیم نمود و لذا آن را جلالین مى نامند .

 

در میان شیعه تفاسیر دقیق و پر محتوى بسیار تألیف شده که مشهورترین آنها را مى توان مجمع البیان طبرسى و نیز تفسیر تبیان شیخ طوسى نام برد .

 

 

 

 

 

عناوین و اسامى قرآن کریم :

 

قرآن کریم به عناوین و اسامى متعددى نامیده شده که مشهورترین آنها عبارتند از : قرآن , فرقان , کتاب , ذکر و تنزیل .

 

1 - قرآن :حدود 58 مورد در کتاب خدا از این لفظ براى نامیدن کلام الهى یاد شده است . درباره قرآن و مبدأ اشتقاق آن میان علماء اختلاف نظر وجود دارد . شافعى معتقد است که کلمه قرآن از هیچ مبدئى مشتق نشده است . زجاج , قرآن را مشتق از ( قرء ) به معنى جمع و گردآورى مى داند . لحیانى , قرآن را مشتق از ( قرء ) به معنى قرائت و پیرو هم آوردن و خواندن مى داند . فراء نیز قرآن را مشتق از قراین جمع قرینه مى داند .

 

2 - فرقان :هفت مورد در قرآن از این کلمه یاد شده است که در دو مورد , مراد قرآناست و وجه تسمیه آنرا بدو صورت آورده اند : یکى بعلت آنکه قرآن , فارق میان حق و باطل است و یک معناى دیگر آن نجات دادن است .

 

3 - کتاب :این کلمه در حدود دویست و هفتاد و پنج مورد در قرآن بکار رفته که در اکثر موارد , منظور قرآن کریم است . لازم بیادآورى است که از قرآن در میان منابع فقه اسلام نیز به عنوان کتاب یاد مى شود .

 

4 - ذکر :این کلمه نیز در آیات متعددى بکار برده شده که در بعضى موارد , مراد قرآن کریم است ( انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون سوره حجر آیه 9 )

 

5 - تنزیل : چون کلمه تنزیل غالبا از نزول تدریجى قرآن حکایت میکند و چندین بار در قرآن مورد استفاده واقع شده ( و انه لتنزیل رب العالمین سوره شعراء آیه 192 ) ، کلام الهى نیز از این جهت , تنزیل هم نامیده مى شود .

 

علاوه بر اسامى و عناوین فوق که از جمله شایع ترین و معروف ترین نامهاى قرآن است , از طرف گروهى از دانشمندان اسامى متعدد دیگرى براى قرآن آورده شده , از جمله , شیخ طاهر جزایرى در کتاب ( التبیان ) اسامى قرآن را به نود و اندى رسانده است و سیوطى نیز به نقل از کتاب ( البرهان ) پنجاه و پنج نام براى قرآن ذکر کرده است .

 

 

 

آیه :

 

آیه داراى معانى گوناگونى است که برخى از آنها عبارتند از : علامت و نشانه , جماعت , امر عجیب و شگفت آور . . . ولى در اصطلاح , آیه عبارت است از بخشى از حروف یا کلمات و یا جمله هایى که از طریق نقل و روایت حدود آنها مشخص شده است . نظم و ترتیب آیات در سوره هاى قرآن با ارشاد و راهنمائى هاى پیامبر اسلام ( ص ) صورت گرفته و رأى و سلیقه صحابه در بوجود آوردن ترتیب مذکور دخالتى نداشته است ( صحیح بخارى کتاب تفسیر القران،  باب 18 , و کتاب الاحکام ، باب 797 و الاتقان ج 1 ص 104 - 107  )

 

تعداد و شمار آیات قرآن و مکاتب مربوط به آن درباره شمار آیات قرآن نظرات مختلفى دیده مى شود و این اختلاف نظر , منشأ بوجود آمدن مکاتب مختلفى در شمار آیات قرآن گردیده است که عبارتند از : عدد اهل کوفه یا عدد کوفى , عدد مدنى , عدد مکى , عدد بصرى و عدد شامى . طبرسى گوید:  صحیح ترین اعداد آیات قرآن که از لحاظ اسناد از دیگر روایات معتبرتر است , عدد کوفى است , زیرا این عدد از امیرالمؤمنین على ( ع ) مأخوذ است و روایتى که از رسول خدا نقل شده آنرا تأیید مى نماید . رسول خدا ( ص ) فرمود : مجموع آیات قرآن 6236 آیه است . ( مجمع البیان ج 1 ص 403 ) .

 

ابوعمر و عثمان دانى گوید: در اینکه شمار آیات قرآن کمتر از 6200 آیه نیست , تمام محققان و محدثان اتفاق نظر دارند و اختلاف آنها در مازاد بر آن است , که برخى بر این عدد , عددى اضافه نکرده اند وعده اى دیگر تعدادى بر آن افزوده اند که به ترتیب عبارتند از : عدد 6204 , 6214 , 6216 , 6219 , 6225 , 6236 ( الاتقان ج 1 ص 16 )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سوره :

 

معنى لغوى سوره این کلمه با توجه به اختلافى که در منشاء اشتقاق آن وجود دارد , معانى مختلفى دارد :

 

1 - برخى آنرا مخفف و تسهیل یافته ( سوره ) و مهموز مى دانند که عبارت از نیم خورده و باقیمانده آشامیدنى در ظرف مى باشد و چون سوره قرآن , قطعه و قسمتى از آن است , بدین جهت سوره اش نامیده اند .

 

2 -  سوره از سور به معنى حصار و باره شهر است و چون سوره قرآن , در پیرامون آیاتى فراهم شده و آنها را گردهم و بصورت واحدى در آورده , آنرا سوره گویند .

 

3 - سوره از سوار است که معرب [ دستواره ‌ دستبند و] مى باشد و چون سوره قرآن مانند دستواره اى آیاتى از قرآن را در بر گرفته سوره نامیده شده است .

 

4 - مقام و منزلت رفیع , یکى دیگر از معانى سوره است .

 

5 - سوره از تسور به معنى تصاعد و ترکیب است .

 

 

 

معنى اصطلاحى سوره:

 

سوره بخشى از آیات قرآنى مى باشد که داراى آغاز و انجامى است .

 

عده اى هم در تعریف سوره گفته اند که سوره بخشى از آیات قرآنى است که میان دو ( بسم الله ) قرار دارد ( الاتقان ج 1 ص 90 ) , که با توجه به نظر فوق , استثنائاتى در قرآن وجود دارد . از جمله میان دو سوره انفال و برائت ( توبه ) , [ بسم الله الرحمن الرحیم ] وجود ندارد و نیز در ترتیب موجود سوره [ الناس ] نیز میان دو[ بسم الله ] قرار نگرفته است و با اینکه در آیه سى ام سوره نمل [ بسم الله ] آمده است فاصله میان دو سوره را نشان نمى دهد .

 

کمترین عدد آیات یک سوره , سه آیه ( سوره کوثر ) و بیشترین آن 286 آیه ( سوره بقره ) است . این حصار در اشعارى که در خصوص سور مکى و مدنى سروده , بیست سوره را به اتفاق علماء , مدنى دانسته و درباره دوازده سوره , اختلاف نظر را مطرح و باقى سور را مکى ذکر نموده است .

 

شمار سوره هاى قرآن قرآن داراى یکصد و چهارده سوره و بنابر قولى یکصد و سیزده سوره مى باشد .

 

 

 

 

 

اسامى بخش هاى مختلف سور قرآن :

 

رسول خدا ( ص ) فرمود : خداوند بجاى توراة , سبع طوال و به جاى زبور , مئین و به جاى انجیل , مثانى را به من مرحمت فرمود و با مفصل , امتیاز و برترى یافتم ( مجمع البیان ج 1 ص 14 , مقدمتان ص 235 , روض الجنان ابوالفتوح رازى ، ج 1 ص 11 , الاتقان ج 1 ص 89 , سفینة البحارج 2 ص 422 )

 

سبع طوال نام هفت سوره طولانى قرآن است : بقره , آل عمران , نساء , مائده , انعام , اعراف , انفال همراه با سوره توبه ( مجمع البیان ج 1 ص 14 , الاتقان ج 1 ص 109 , سفینه البحارج 2 ص 422 )

 

مئین ( مأین ) نام سوره هایى است که بعد از سبع طوال در قرآن آمده و هر یک شامل صد آیه یا کمى کمتر یا زیادتر است . هفت سوره آن چنین نام دارد : بنى اسرائیل , کهف , مریم , طه , انبیاء , حج , مؤمنون ( الاتقان ج 1 ص 109 )

 

مثانى سوره هایى که بعد از مئین قرار گرفته است ( الاتقان ج 1 ص 109 )

 

مفصل عبارت از تمام سوره هائى است که داراى[ ( حم ) است و نیز شامل سور کوتاه قرآن مى باشد .

 

 

 

 

 

 

 

نکاتى در مورد سور مکى و مدنى:

 

سیوطى مى گوید: از جمله فواید شناخت مکى و مدنى بودن آیات و سور قرآن , این است که شخص نسبت به آیه یا آیاتى که نزول آن از لحاظ زمان , متأخر و متقدم است , مطلع گردیده و در نتیجه آیات ناسخ یا مخصص را خواهد شناخت . بنابر این خصوصیات ذیل را در مورد سور مکى و مدنى مى توان ذکر نمود .

 

خصوصیات کلى و قطعى آیات و سور مکى براى شناختن سور مکى , شش خصوصیت زیر قابل ذکر است :

 

1 - هر سوره اى که در آن سجده وجود دارد .

 

2 - هر سوره اى که در آن لفظ ( کلا ) بکار رفته است .

 

3 - هر سوره اى که در آن ( یا ایها الناس ) آمده و ( یا ایها الذین آمنوا )  نیامده باشد .

 

4 - هر سوره اى که در آن قصص انبیاء و ملل گذشته آمده باشد , جز سوره بقره .

 

5 - هر سوره اى که در آن داستان آدم و ابلیس دیده شود , جز سوره بقره .

 

6 - هر سوره اى که با حروف مقطعه از قبیل ( الم ) و ( الر ) و امثال آن آغاز شود .

 

 

 

به جز خصوصیات فوق , امتیازات دیگرى براى شناخت سور مکى وجود دارد که چندان کلیتى ندارد و عبارت است از :

 

1 - کوتاهى آیات و سور و ایجاز آنها و حرارت تعبیر و شدت لحن و تجانس صوتى در آیات ,

 

2 - دعوت به اصول و بنیادهاى ایمان به خدا و روز واپسین و تصویر و توصیف بهشت و دوزخ ,

 

3- دعوت به تمسک به خوبى ها و اخلاق نیک و پایدارى بر نیکى ,

 

4- مجادله با مشرکین و تحقیر آرمانهاى آنها

 

5 - کثرت سوگند .

 

 

 

 

 

سوره هاى مکى به ترتیب نزول عبارتند از :

 

1 اقرا باسم ربک ( علق ) 2 ن و القلم 3 مزمل 4 مدثر 5 تبت 6 تکویر 7 سبح اسم ربک الاعلى 8 و اللیل اذا یغشى 9 والفجر 10 والضحى 11 انشراح 12 والعصر 13 والعادیات 14 کوثر 15 تکاثر 16 ارأیت ( ماعون ) 17 کافرون 18 الم ترکیف ( فیل ) 19 فلق 20 ناس 21 اخلاص 22 والنجم 23 عبس ( اعمى ) 24 قدر 25 والشمس 26 بروج 27 والتین 28 لایلاف قریش 29 قارعة 30 قیمة 31 همزه 32 والمرسلات 33 ق 34 لا اقسم بهذا البلد 35 طارق 36 قمر 37 ص 38 اعراف 39 قل اوحى ( جن ) 40 یس 41 فرقان 42 ملائکه ( فاطر ) 43 کهیعص ( مریم ) 44 طه 45 واقعه 46 شعراء 47 نمل 48 قصص 49 بنى اسرائیل 50 یونس 51 هود 52 یوسف 53 حجر 54 انعام 55 صافات 56 لقمان 57 سبأ 58 زمر 59 حم المؤمن ( غافر ) 60 حم السجده ( فصلت ) 61 حمعسق 62 زخرف 63 دخان 64 جاثیه 65 احقاف 66 ذاریات 67 غاشیه 68 کهف 69 نحل 70 نوح 71 ابراهیم 72 انبیاء 73 مؤمنون 74 الم تنزیل ( سجده ) 75 طور 76 ملک 77 الحاقه 78 ذوالمعارج 79 عم یتساءلون 80 نازعات 81 انفطار 82 انشقاق 83 روم 84 عنکبوت 85 مطففین .

 

 

 

 

 

سوره هاى مدنى به ترتیب نزول عبارتند از :

 

86 بقره 87 انفال 88 آل عمران 89 احزاب 90 ممتحنه 91 نساء 92 اذا زلزلت 93 حدید 94 محمد 95 رعد 96 الرحمن 97 هل اتى 98 طلاق 99 لم یکن ( بینه ) 100 حشر 101 اذا جاء نصرالله 102 تور 103 حج 104 منافقون 105 مجادله 106 حجرات 107 تحریم 108 جمعه 109 تغابن 110 الصف 111 الفتح 112 مائده 113 توبه ( مجمع البیان ج 10 ص 405 در خصوص مکى یا مدنى بودن سوره حمد اختلاف نظر است  )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تعداد حروف و کلمات قرآن :

 

دانشمندان علوم قرآنى به علت اختلافى که در معنى کلمه است رقم هاى متفاوتى را در مورد تعداد کلمات قرآن ذکر نموده اند , 76440 , 77277 , 77437 , 77439 , 77934 ( الاتقان ج 1 ص 120 , مقدمتان ص 235 - 248 , الکشکول ج 2 ص 456 )

 

 

 

درباره تعداد حروف قرآن نیز رقم هاى متفاوتى در اسناد و مدارک مربوط به قرآن دیده مى شود , 300690 , 320210 , 321250 , 323015 , 322373 , 323670 , 325072 , 1027000 (الاتقان ج 1 ص 115 و 221 )

 

 

 

 

 

محتوا و مطالب قرآن :

 

موضوعات و مطالب قرآن را مى توان به چند دسته کلى تقسیم نمود :

 

الف ) عقاید : شامل مباحث اثبات صانع و وحدانیت , صفات کمال و جمال او , نبوت عامه و نبوت خاصه رسول گرامى اسلام ( ص ) , معاد و احوال قیامت , بهشت و دوزخ , مجازات گنهکاران و مغفرت عامه الهى و امثال آن , و نیز لزوم امامت و رهبرى و صفات رهبران اسلامى .

 

ب ) شرایع و قوانین که شامل مباحث زیر مى باشد :

 

عبادات از قبیل احکام نماز , روزه , حج , جهاد , امر به معروف , نهى از منکر , زکوة , خمس .

 

امور حقوقى از قبیل بیع , رهن , اجاره , نکاح , طلاق , صلح , دین , ارث , وصیت ,

 

امور کیفرى نظیر حدود , دیات , قصاص ,

 

امور سیاسى اجتماعى نظیر قضاء , حکومت , ضوابط حاکم بر جامعه اسلامى و روابط آن با ملل و امم دیگر .

 

ج ) وقایع و قصص داستان هاى عبرت انگیز امتها و انبیاى گذشته و مبارزات آنها با طواغیت زمانشان از قبیل موسى و فرعون , عیسى و حواریون , ابراهیم و نمرود , یحیى و سرگذشت او .

 

د ) مطالب اخلاقى در مورد تبیین و تعیین معیارها و ارزشهاى والاى انسانى .

 

آنچه در فقه و اصول مطرح مى گردد , همان دسته ( ب ) یعنى شرایع و قوانین است که در اصطلاح آن را ( آیات الاحکام ) مى گویند . و در حدود پانصد ( 500 ) آیه است , که یک ششم قرآن را تشکیل مى دهد . در شرح و تفسیر این دسته آیات کتب زیادى تألیف گردیده که معروفترین آنها زبدة البیان تألیف مقدس اردبیلى , و قلائدالدرر تألیف شیخ احمد جزایرى , کنزالعرفان فى فقه القرآن تألیف فاضل مقداد است .

 

 

 

 

 

 

 

نگارش قرآن کریم :

 

پیامبر اسلام ( ص ) به منظور صیانت نصوص قرآنى علاوه بر استمداد از نیروى حافظه خود و حافظه مردم , دستور داد قرآن را بنویسند . کسانى که دست اندر کار نگارش قرآن بودند , کتاب وحى نامیده شده و تعدادشان بالغ بر چهل و سه و یا چهل و پنج نفر مى باشد , که در زمان پیامبر اسلام به کتابت وحى اشتغال داشته اند , و معروفترین آنها عبارتند از : خلفاى راشدین , زیدبن ثابت , ابى بن کعب , زبیر بن عوام , معاویة بن ابى سفیان , یزید بن ابى سفیان , سعید بن عاص بن امیه ( تاریخ القرآن زنجانى ص 42 )

 

نخستین کاتب وحى:

 

محققان بر این عقیده اند که اولین کاتب وحى در مکه , عبداله بن سعد بن ابى سرح و در مدینه ابى بن کعب بوده است ( موقف القرآن من المشرکین بمکة ص 54 , به نقل از عمدة القارى 20  19 ) . ولى بر اساس روایات , آنکه بیش از همه به نگارش وحى موفق بوده , در مرحله اول على بن ابیطالب ( ع ) و سپس زید بن ثابت بوده است ( تاریخ القرآن دکتر عبدالصبور ص 164 )

 

نوع خطى که قرآن با آن نگارش یافت از زمان پیامبر اسلام ( ص ) آثارى قطعى در دست نیست که بتوان درباره نوع خط آن زمان قاطعانه اظهار نظر نمود , ولى با توجه به اینکه تازیان به دو نوع خط نسخ و کوفى آشنایى داشته اند , در زمان پیغمبر ( ص ) نیز معمولا از خط نسخ براى نامه نگارى و یادداشت هاى عادى و گاهى براى نگارش قرآن استفاده مى گردید ( تاریخ القرآن زنجانى ص 42 )

 

 

 

جمع و تدوین قرآن :

 

نخستین گام که براى حفظ و صیانت قرآن از تصحیف و تحریف و هر گونه دستبردى , همزمان با حیات رسول خدا ( ص ) برداشته شد , حفظ کردن و بخاطر سپردن آیات قرآن بوده چنانچه خداوند خود آنرا ضمانت نموده است ( انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون سوره حجر آیه 9 , ان علینا جمعه و قرآنه سوره قیامت آیه 17 ) و دومین گام , نگارش آن بوده است .

 

حفاظ قرآن در رأس همه حفاظ و قراء قرآن شخص رسول خدا بوده که براى حفظ و به خاطر سپردن آیات قرآنى بسیار سخت کوش و ساعى بوده است . البته گروه قابل ملاحظه اى از یاران ایشان قرآن را حفظ کردند , که تعدادشان از هفتاد نفر متجاوز بوده است (  الاتقان ج 1 ص 122  ) . در میان گروه مهاجرین : خلفاء اربعه , طلحه , سعد بن عبید , عبدالله بن مسعود , حذیفه , سالم بن معقل , ابو هریره , عبدالله بن سائب , عبادالله اربعه ( چهار نفر که عبدالله نام داشته اند ) , عایشه , حفصه و ام سلمه را مى توان به عنوان حافظان قرآن نام برد . و در میان گروه انصار : عبادة بن صامت , معاذ بن جبل , مجمع بن جاریه , فضالة بن عبیده . و مسلمة بن مخلد را مى توان از قراء و حفاظ قرآن , در زمان پیغمبر اکرم ( ص ) بشمار آورد ( الاتقان ج 1 ص 124 )

 

 

 

قراء قرآن عده اى از صحابه در قرائت قرآن و مهارت در آن و همچنین حفظ قرآن از شهرت خاصى برخوردارند , این عده به قراآت مختلفى که مورد تأیید و تصویب پیامبر ( ص ) بود آشنائى داشتند .

 

قراء زمان پیغمبر که مستقیما قراآت مختلف را از آن حضرت اخذ کرده بودند , سعى مى کردند معارف و اطلاعات خود را در اختیار دیگران قرار دهند . گروهى از تابعین , قرائت را از صحابه و یاران رسول خدا ( ص ) اخذ کرده اند که مشهورترین آنها عبارتند از :

 

در مدینه : سعید بن مسیب , عروه , سالم , عمر بن عبدالعزیز , سلیمان بن یسار , عطاء بن یسار , معاذ بن حارث معروف به [ معاذ القارى ]عبدالرحمن بن هرمز ( اعرج ) , ابن شهاب زهرى , مسلم بن جندب , زید بن اسلم .

 

در مکه : عبید بن عمیر , عطاء بن ابى رباح , طاووس , مجاهد , ابن ابى ملکیه .

 

در کوفه : علقمه , اسود , مسروق , عبیده , عمرو بن شرحبیل . حارث بن قیس , ربیع بن خثیم , عمرو بن میمون , ابوعبدالرحمن سلمى , زربن حبیش . . .

 

در بصره : ابو عالیه , ابو رجاء , ابوالاسود دئلى , نصر بن عاصم , یحیى ابن یعمر . . .

 

در شام : مغیرة بن ابى شهاب مخزومى [ صاحب عثمان ] خلیفة بن سعد ( صاحب ابى الدرداء )

 

در دوره صحابه و تابعین , نخستین کسى که درباره قرائت کتابى تدوین کرد , ابان بن تغلب شاگرد حضرت امام زین العابدین ( الفهرست ،ص 308 ) و پس از وى حمزة بن حبیب زیارت مى باشد .

 

قراء سبعه قراء مشروحه ذیل به قراء سبعه معروف گردیده اند :

 

( 1 )  ابوعبدالله نافع بن ابى نعیم مدنى ( 2 ) عبدالله بن کثیر مکى ( 3 ) ابوبکر عاصم بن ابى النجود کوفى ( 4 ) ابو عماره حمزة بن حبیب زیات کوفى ( 5 ) ابوالحسن على بن حمزه کسائى ( 6 ) ابو عمرو بن علاء بصرى ( 7 ) عبدالله بن عامر دمشقى ( قراء ردیف 1 و 2 و 4 و 5 و 6 ایرانى الاصل بوده اند )

 

قراء عشر بر قراء سبعه , سه قارى دیگر اضافه گشت که به قراء عشر معروف گردیده اند :

 

( 8 ) خلف بن هشام بن طالب ( 9 ) یعقوب بن اسحاق ( 10 ) ابوجعفر یزید بن قعقاع .

 

و بر شمار قراء عشر نام چهار تن از دانشمندان علوم قرآنى را افزودند که قراآت همه آنها مجموعا به [ قراآت اربعة عشر ] موسوم گردید :

 

( 11 )  حسن بصرى ( 12 ) ابن محیصن ( 13 ) یحیى بن مبارک یزیدى ( 14 ) محمد بن احمد بن ابراهیم بن یوسف بن عباس بن میمون ابوالفرج شنبوذى .

 

داورى علماء درباره قراآت معتبر :

 

قاضى جلال الدین بلقینى , قراآت را به متواتر , آحاد و شاذ تقسیم مى نماید . بدین ترتیب که قراآت قراء سبعه را متواتر و قراآت قراء سه گانه متمم سبعه ( قراآت عشر ) را آحاد و قراآت متمم عشره را شاذ دانسته است . اما سیوطى تحت عنوان [ معرفة المتواتر و المشهود والاحاد و الشاذ و الموضوع و المدرج ] نظر قاضى جلال الدین را در آنجا که قراآت سبعه را متواتر مى داند , رد مى نماید . دلایل وى براى رد تواتر قراآت سبعه عبارت است از :

 

1 - قراآت سبعه از طریق اخبار آحاد بدست ما رسیده است ,

 

2 - و ثاقت برخى از روات و ناقلان قراآت سبعه به ثبوت نرسیده است ,

 

3 - هر قارى از قراء سبعه , قراآت خود را به عنوان قراآت شخصى و منسوب به خود براى دیگران نقل مى کند و همین استدلال , دلیل قاطعى است بر اینکه قراآت مذکور مستند به اجتهاد قراء و آراء شخصى آنهاست . زیرا اگر این قراآت از طریق اخبار متواتر از خود پیامبر اسلام ( ص ) بدست آنها مى رسید , براى اثبات صحت آنها احتیاج به احتجاج و استدلال نداشتند ,

 

4 - انکار بعضى از محققین علوم قرآنى نسبت به عده اى از وجوه قراآت قراء سبعه .

 

در همین زمینه محققان و دانشمندان دیگرى نیز ضمن استدلال خود , عدم تواتر قراآت قراء سبعه را به ثبوت رسانده اند . و در مقابل طرفداران عقیده به تواتر قراآت سبعه نیز براى اثبات نظریه خود به وجوهى استدلال مى کنند که فشرده آن عبارت است از :

 

1 - دعوى اجماع متقدمان و متأخران بر تواتر قراآت سبع

 

2 - اهتمام صحابه و تابعین به خود قرآن , تواتر قرائت را ثابت مى کند

 

3 - اگر قراآت سبع , متواتر نباشد قرآن نیز متواتر نخواهد بود

 

البته دلایل فوق قابل دفاع نبوده و مردود مى باشند

 

و حال با توجه به نظرات فوق است که بحث حجیت قراآت مطرح مى گردد

 

حجیت قراآت آن عده از دانشمندان که عقیده بر تواتر قراآت سبع دارند نتیجه مى گیرند که قراآت سبع , داراى حجیت و ارزش و اعتبار است و لذا بر اساس همین قراآت , تجویز کرده اند که مى توان بر طبق آنها نسبت به حکم شرعى استدلال و استناد نمود . ولى با توجه بدلایلى که در رد تواتر قراآت سبعه آمد , مى توان گفت که چنین قراآتى نمى تواند از مزایاى ارزش و حجیت برخوردار باشد و لذا نمى توان بر اساس آن , حکم شرعى صادر نمود .

 

انواع قراآت سیوطى انواع قراآت را از لحاظ قابلیت عمل به شش دسته تقسیم مى نماید ( الاتقان ج 1 ص 132 ) :

 

1 -  قرائت متواتر قرائتى است که جمعى از جمعى دیگر آن را روایت کرده , به طوریکه اتفاق چنین جماعاتى بر کذب و دروغ سازى , غیر قابل قبول بوده و امکان پذیر نباشد .

 

2 - قرائت مشهور قرائتى است که سند آن صحیح باشد , بدین معنى که شخص عادل و ضابطى از مانند خود و بدینسان تا پیامبر اسلام ( ص ) آنرا نقل کرده باشند ( مهمترین کتابها درباره شناسائى قراآت متواتر و مشهور عبارت از کتاب  التیسیر دانى و کتاب الشاطبیه و کتاب طیبة النشر فى القراآت العشر ابن الجرزى است .

 

3 - قرائت غیر مجاز نوع سوم قرائتى است که سند آن صحیح ولى مخالف با رسم الخط مصاحف عثمانى و یا ناهماهنگ با قواعد و دستور زبان تازى است , که این نوع از قراآت را نباید در تلاوت قرآن چه در نماز و یا جز آن بکار برد .

 

4 - قرائت شاذ قرائتى است که سند آن صحیح نمى باشد .

 

5 - قرائت موضوع و مجعول قرائتى است که صرفا به گوینده آن منسوب است و هیچگونه اساس روایى ندارد .

 

6 - قرائت شبیه به حدیث مدرج قرائتى است که براى تفسیر کلمه یا عبارتى , بر قراآت معمول و متداول اضافه شده است .

 

 

 

 

 

جمع و تدوین قرآن پس از رحلت پیامبر اسلام ( ص  ):

 

در اینکه چه کسى پس از وفات رسول خدا ( ص ) به جمع و تدوین قرآن و ترتیب سور آن اقدام کرده , از نظر محققان اهل سنت اختلاف نظر وجود دارد . ولى آنچه علماء شیعه و اهل سنت اظهار کرده اند , این است که حضرت على ( ع ) آغازگر تدوین قرآن بر حسب وصیت و سفارش پیغمبر اکرم ( ص ) بوده است . علماء اهل سنت بر حسب اختلاف نظر , نام چهار نفر را به عنوان نخستین جامع و مدون قرآن نام مى برند : على ( ع ) , ابوبکر , عمر , سالم ( مولى خدیفه  )

 

کیفیت ترتیب مصحف امیرالمؤمنین على ( ع ) باید یادآور شد که ترتیب قرآن موجود , تقریبا از لحاظ زمان , بر خلاف نزول آن مى باشد . علامه مجلسى مواردى را تحت عنوان [ تألیف القرآن و انه على غیر ما انزل الله ] ذکر مى کند , از جمله راجع به عده وفات که در زمان جاهلیت به مدت یکسال بوده و خداوند متعال نخست این مدت را ضمن آیه 240 سوره بقره امضاء کرده و سپس همین مدت را با آیه 234 سوره بقره فسخ نموده و بمدت چهار ماه و ده روز تقلیل داده است و مواردى از این قبیل . . .

 

بر طبق شواهد و مدارک فراوان , قرآنى را که حضرت على ( ع ) پس از وفات پیغمبر مرتب ساخت , بر طبق ترتیب نزول آن بوده است ( الاتقان ج 1 ص 100 , تاریخ قرآن زنجانى ص 58 )

 

جمع و نگارش قرآن همزمان با خلافت ابى بکر وقتى که رسول خدا ( ص ) رحلت فرمودند و على ( ع ) مشغول جمع آورى قرآن بودند , ابى بکر بن ابى قحافه به عنوان خلیفه پیغمبر زمام امور را بدست گرفت و در همین زمان جنگ یمامه پیش آمد که در آن عده اى از حفاظ و قراء قرآن به شهادت رسیدند , و همین امر انگیزه اى شد که قبل از آنکه همه حفاظ و قراء قرآن از بین بروند فورا اقدام به جمع آورى قرآن بشود و این امر به زید بن ثابت محول گردید , هر چند که ابوبکر و زید بن ثابت و اکثر صحابه رسول خدا ( ص ) در اقدام به جمع آورى قرآن جرأت کافى نداشتند و آنرا نوعى نوآورى مى دانستند . بالاخره زید بن ثابت با دستور ابوبکر و تشویق عمر , کار خود را در نگارش و جمع قرآن آغاز کرد و از منابع و مصادر متنوعى , که همه آنها مؤید یکدیگرند , استفاده کرد . این منابع عبارت بودند از :

 

الف ) زید بن ثابت خود از کتاب و حفاظ وحى بوده و نخست براى جمع آورى و نگارش قرآن از مایه هائى که شخصا اندوخته بود , استفاده کرد .

 

ب ) به مردم اعلام شد که محفوظات و نوشته هاى قرآنى را بیاورند و زید بن ثابت , آن نوشته ها را با تأیید یک یا دو گواه در صحیفه ها مى نوشت .

 

ج ) بر اساس نوشته بعضى محققان , یکى از منابع مهم زید بن ثابت در تجمع آورى قرآن نسخه اى از قرآن بود که در خانه پیغمبر ( ص ) قرار داشت .

 

تدوین و جمع آورى قرآن در زمان عثمان اختلاف مردم در قراآت قرآن در زمان ابوبکر و عمر , که در زمان عثمان شدت بیشتر یافت , تا به جائى رسید که استادان قراآت , همدیگر را به خاطر طرز قراآتى که بدانها پاى بند بودند , تکفیر مى نمودند . و این وضع باعث گردید که عثمان به زید بن ثابت و عبدالله بن زبیر و سعید بن عاص و عبدالرحمن بن حارث دستور داد تا صحیفه هائى که بدستور ابوبکر فراهم آمده بود و نزد حفصه , دختر عمر , بود را در یک مصحف بنگارند و سپس به هر منطقه مصحفى فرستاد و هر گونه مصحف قرآنى دیگرى را که به عنوان قرآن نگارش یافته بود , دستور داد بسوزانند .

 

 

 

 

 

 

 

حجیت ظواهر قرآن :

 

نسبت به استفاده و بهره بردارى از قرآن , در تاریخ اسلام افراط و تفریط عجیبى وجود دارد . یک عده نظیر فرقه اسماعیلیه نه تنها ظواهر قرآن را قابل درک و فهم و بهره بردارى همگان مى دانستند , بلکه به عنوان بطون قرآن آنچه که مطابق اغراض و اهداف آنان بود به قرآن نسبت مى دادند , و فرقه متصوفه هم چنین اعتقادى را داشتند .

 

در مقابل گروهى بنام اخباریین از فرقه امامیه که سر دسته آنها مرحوم ملا امین استرآبادى بود , و عقاید خود را در کتابى بنام [ فوائد المدنیه ] ابراز داشته , معتقد بودند که حتى ظواهر قرآن قابل بهره بردارى همگان نیست و تنها نصوص قرآن قابل استناد است .

 

منظور از نصوص , عبارت صریح و منظور از ظاهر آن است که گرچه عبارت احتمال معناى دیگرى دارد , که در صورت مراد باید قرینه اى بر آن در کلام موجود باشد , ولى در حال حاضر قرینه اى بر آن معناى دیگر در کلام نیست و مى بایست به همین معناى ظاهرى تمسک جست .

 

اخباریین مى گفتند معانى قرآن را باید ائمه اطهار براى ما روشن سازند . مستند آنان روایاتى بود که تفسیر به رأى را منع نموده و افراد عادل را از این عمل ممنوع ساخته اند . ولى اکثر قریب به اتفاق امامیه که طرفدار اجتهاد هستند , معتقدند که ظواهر قرآن قابل استناد است و حجت براى احکام مى باشد . ارباب اجتهاد در پاسخ اخباریین مى گویند که بهره بردارى از ظواهر تفسیر نیست بلکه به قول شیخ انصارى منظور از تفسیر کشف قناع یعنى پرده بردارى است و حال اینکه در مورد ظواهر پرده اى نیست تا برداشته شود . و پرده بردارى , در مورد بطون قرآن صادق است که آن سوى ظواهر است و این خود ائمه اطهارند که در موارد متعدد ما را به سوى استفاده از قرآن سوق داده اند .

 

مرحوم انصارى قدس سره در کتاب [ فرائد الاصول ] نمونه هائى از روایات را نقل مى کند که در آن روایات , ائمه اطهار یاران خود را به استنباط از قرآن سوق داده اند , و جالب این است که در بعضى از موارد آنچه را که امام از قرآن برداشت نموده و دیگران را بچنین برداشتهائى وادار کرده , آن چنان هم ساده نیست بلکه تنها با درک عمیق و اجتهاد سطح بالا مى توان اینگونه برداشت نمود . ذیلا به نمونه هائى از آن روایات اشاره مى گردد :

 

1 - یکى از آن روایات , آن است که یکى از راویان حدیث بنام عبدالاعلى مولى آل سام از حضرت صادق ( ع ) سؤال مى کند که من زمین خورده ام و انگشتم به سنگى اصابت کرده و ناخنم افتاده است و لذا بر روى انگشت پایم پارچه اى بسته ام , حال چگونه عمل مسح پایم را انجام دهم ؟ حضرت در پاسخ مى فرماید : یعرف هذا و اشباهه من کتاب الله . یعنى پاسخ اینگونه سئوالات و امثال آن را از کتاب خدا مى توان استنباط کرد و احتیاجى نیست که از من سئوال کنید . راوى سئوال کرد که در کجاى کتاب خدا جواب سئوال من آمده است ؟ حضرت فرمود: آنجا که خداوند مى فرماید : ما جعل علیکم فى الدین من حرج ( سوره حج آخرین آیه ), یعنى خداوند در دین براى شما امور دشوار و حرجى قرار نداده است . بلافاصله حضرت خودشان استنباطى که مى بایست از این آیه بشود فرمودند : امسح على المراره یعنى بر همان پارچه مسح کن .

 

مرحوم شیخ انصارى قدس سره اشاره مى کند که استخراج این نتیجه از آیه مذکور مبتنى بر مقدماتى است که جز با قوه قدسیه اجتهاد امکان پذیر نیست , زیرا همانطور که ملاحظه مى شود در نص آیه ابدا این معنى بنظر نمى رسد و اما آن مقدمات اینست : آنچه که آیه فوق مى رساند این است که خداوند امر حرج و دشوارى را از شما نخواسته است , اینجا باید فقیه حساب کند که در این مورد امر حرجى که خداوند از عهده مکلف برداشته است چیست ؟ احتمالات مختلفى مطرح مى گردد : اصل نماز ؟ , اصل وضو ؟ , اصل مسح ؟ , مسح پا ؟ . . . ولى با کمى دقت روشن مى گردد که هیچکدام اینها حرجى نیست تا خداوند صرفنظر نموده باشد , اینجا نتیجه مى گیریم که آنچه حرج است [ مسح على البشره ] است ،  یعنى مسح بر پوست پا , و چون این عمل دو جزء دارد یکى اصل مسح و دیگرى این که مسح بر پوست پا انجام شود , صرفا آنچه که حرج و دشوار است قسمت دوم عمل مى باشد و نه تمامى آن , لذا خداوند این وظیفه را صرفنظر نموده و بجاى آن مسح بر روى پارچه را پذیرفته است . شیخ در اینجا مى گوید: ملاحظه کنید که چگونه امام انتظار دارد که استنتاج این مسئله پر پیچ و خم را افراد خود انجام دهند . و نتیجه اینکه اگر این نوع برداشت ممنوع بود , امام علیه السلام یارانش را وادار به آن نمى ساخت .

 

2 - مى دانیم که شیعه در ترتیب وضو با اهل سنت در بعضى جهات اختلاف دیرینه دارد که منتهى به روزهاى آغازین و زمان ائمه اطهار مى گردد , از جمله در مسئله مسح رأس مى باشد که شیعه بمقدارى از رأس اکتفا مى کند و اهل سنت تمامى رأس را مى شویند , در این رابطه , زرارة بن اعین که از اصحاب کبار حضرت صادق ( ع ) و از راویان بزرگوار حدیث است براى آن که از موضوع بنحو استدلالى آگاه گردد و بتواند احیانا در مباحثات فقهى بر حریف چیره شود به محضر آن حضرت شرفیاب شده و استعلام مى کند : من این علمت ان المسح ببعض الرأس ؟ یعنى از کجا براى شما معلوم شد که مسح را بایستى به مقدارى از رأس انجام داد ؟

 

حضرت در پاسخ فرمود: لمکان الباء - یعنى به دلیل حرف [ باء ] ، که اشاره است به آیه شریفه وضو که مى فرماید : ( و امسحوا بروسکم - سوره مائده،  آیه 5 )

 

حضرت صادق ( ع ) با این طریق , روش اجتهاد و تمسک به قرآن مجید را به زراره مىآموزد و همانطور که ملاحظه مى کنید موضوع نیز بسیار دقیق و ظریف است . حضرت مى خواهد بفرماید قرآن نفرموده است سرتان را مسح کنید , بلکه فرموده است به سرتان مسح کنید . و روشن است که وقتى مى گویند دستت را بدیوار بکش , به معناى آن نیست که تمامى دیوار را دست بکشى بلکه منظور جزئى از آن است .

 

اگر چنانچه بهره بردارى از قرآن توسط یاران امام ممنوع بود چرا زراره استعلام مى کند و چرا امام پاسخ مى دهد ؟ !

 

مجتهدین امامیه علاوه بر ارائه اینگونه اخبار به روایاتى تمسک مى کنند که ائمه اطهار با توجه به داخل شدن احادیث مجعوله توسط مغرضین در میان احادیث دستور فرموده اند که گفته هاى آنان به قرآن عرضه شود و هر کدام که منطبق با قرآن است اتخاذ , و هر کدام معارض است بدیوار بزنند , و این امر با ممنوعیت بهره بردارى از قرآن سازش ندارد . و نیز اینکه به موجب روایات متعدده , شروط ضمن عقود هرگاه با کتاب مخالف باشد باطل است , که بى تردید نشان مى دهد تشخیص مخالف و یا موافق کتاب محتاج به مراجعه به آن و مجاز بودند استنتاج از ظواهر آن است .

 

البته مسلم است که بهره بردارى از قرآن مجید بخصوص آیات مربوط به احکام تقنینى و تشریعى چنان ساده نیست که هر کس بتواند مستقیما و بدون هیچگونه فحص و بحث مورد عمل و استناد قرار دهد , بلکه با توجه به وجود ناسخ و منسوخ , مطلق و مقید , عام و خاص , مجمل و مبین در قرآن مجید , تنها افراد آگاه به معیارها و ضوابط و برخوردار از ملکه قدسیه اجتهاد مى توانند آیات را مورد استنباط قرار دهند و با ملاحظه کلیه جوانب و ابعاد مبادرت به اظهار نظر نمایند .

 

لازم بتذکر است که بر اسلام در طول تاریخ ضربه هاى کارى زیادى از این جهت وارد آمده که افرادى نا آشنا , که احیانا در یکى از رشته هاى علمى خود را واجد تخصص دیده اند , با پیدایش این گمان و تصور باطل که آنان مى توانند در قرآن هم ابتدا بساکن اظهار نظر کنند , به استنباط از آیات مبادرت ورزیده اند حتى گاهى تحت تأثیر مستقیم فرهنگهاى بیگانه , عقائد و آرائى را صادر نموده اند که بهیچ وجه با خط مشى مکتب اسلام و قرآن مجید مطابقت ندارد . و لذا است که بایستى در این جهت دقت کامل انجام گردد که در عین آن که قرآن مجید به انزوا کشیده نشود و در گوشه طاقچه ها و کتابخانه ها متروکه نگردد،  بازیچه دست هر بى سر و پایى نیز قرار نگیرد .

 

منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سید مصطفی محقق داماد


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی