اجتهاد
از جمله تعریفهایى که در فن اصول براى اجتهاد که در لغت به معنى رنج بردن و سختى کشیدن مى باشد گفته شده تعریفى است که از علامه و غیر او نقل گردیده بدین مضمون اجتهاد , بکار بردن همه توانایى و ظاقت است در راه تحصیل گمان نسبت به حکمى شرعى .
دانشمندان شیعه نسبت به جواز اجتهاد و عدم جواز آن دو فرقه شده اند :
1 - علماء اخبارى - اخباریین -
2 - علماء مجتهد - اصولیین -
در طى کتب متفرقه امورى بسیار که مورد اختلاف این دو فرقه مى باشد یاد شده است که یکى از دانشمندان همه آن موارد را از کتب متفرقه فراهم آورده و کتابى از مجموع آنها که مشتمل بر 86 فرق شده بنام فاروق الحق تالیف کرده است از جمله آن مسائل که میان این دو فرقه مورد اختلاف است سه مسئله در اینجا نقل مى شود :
1 - اصولى اجتهاد را واجب عینى یا کفائى مى داند به خلاف اخبارى که به حرمت آن قائل است .
2 - اصولى , ظواهر کتاب را حجت مى داند به خلاف اخبارى .
3 - اصولى , در هنگام تعارض میان دلیل عقلى و نقلى دلیل عقلى را مقدم مى دارد به خلاف اخبارى .
اقسام اجتهاد
اجتهاد بر دو گونه است :
1 - بطور اطلاق
2 - بطور تجزى
اجتهاد مطلق
هرگاه کسى را قوه اى به هم رسید که همه احکام را بتواند بوسیله امارات یا اصول معتبره استنباط کند او را مجتهد مطلق و این قدرت و قوه او را بر استنباط اجتهاد مطلق مى خوانند .
اجتهاد تجزى
هرگاه کسى را بر استنباط برخى از احکام , قوه و توانایى باشد قوه استنباط او را اجتهاد تجزى و خودش را مجتهد متجزى مى خوانند
اجتهاد مطلق , هم نسبت به خود شخص مجتهد و هم نسبت به کسانى عامى که بخواهند به او رجوع کنند حجت مى باشد لیکن درباره اجتهاد بر وجه تجزى در هر دو مورد اختلاف شده است .
شرائط و مقدمات اجتهاد
براى اینکه کسى داراى نیروى اجتهاد شود لازم است علاوه بر قوه قدسى و قریحه ذاتى , بر پاره اى از علوم و فنون نیز واقف باشد بلکه حق اینست که در برخى از فنون باید بسر حد اجتهاد در آنها برسد از آن جمله علوم ادبى ( لغت صرف , نحو معانى و بیان ) رجال , درایه , تفسیر , اصول , اندکى از منطق و کلام و لختى از علوم ریاضى .
منبع: تقریرات اصول فقه دکتر شهابی . نویسنده : عباس فربد