منابع ازمون وکالت 97

مقدمه واجب :: پرتال تخصصی فقه و حقوق

پرتال تخصصی فقه و حقوق

متون فقه | اصول فقه | حقوق اساسی | حقوق مدنی | حقوق تجارت | آیین دادرسی مدنی | آیین دادرسی کیفری

پرتال تخصصی فقه و حقوق

متون فقه | اصول فقه | حقوق اساسی | حقوق مدنی | حقوق تجارت | آیین دادرسی مدنی | آیین دادرسی کیفری

به پرتال تخصصی فقه و حقوق خوش آمدید

آمادگی برای آزمون وکالت

وبلاگ حقوقي نيما جهانشيري

پیوندها

مقدمه واجب

موضوع تحت بررسى در مبحث مقدمه واجب این است که هرگاه به موجب حکم شارع مقدس عملى واجب گردد و آن واجب داراى یک سلسله مقدمات خارجیه عقلیه باشد , که انجام آن عمل واجب بدون تدارک آنها غیر ممکن است , به علت وجود رابطه و پیوستگى عقلى و منطقى بین این مقدمات و ذى المقدمه بى تردید انجام مقدمات در فرض وجوب ذى المقدمه , عقلا لازم بوده و عقل حکم به انجام آن مینماید .

مى خواهیم ببینیم پس از دریافت حکم عقل آیا میتوان با اضافه کردن یک کبراى کلى لزوما وجوب شرعى مقدمه را استنباط کرد ؟ در فرض بالا دیدیم که به علت ملازمه منطقى و عقلى بین مقدمه و ذى المقدمه , به حکم عقل تدارک مقدمه واجب است . آنان که قائل به وجوب مقدمه هستند مى گویند پس از دریافت حکم عقل مبنى بر لزوم تدارک مقدمه مى توانیم بشکل زیر قیاسى منطقى تشکیل دهیم :

صغرى : طى مسافت ( مقدمه حج ) عقلا واجب است .

کبرى: ‌همه واجبات عقلى شرعا واجب است .

نتیجه: ‌طى مسافت ( مقدمه حج ) شرعا واجب است .

با توجه به مقدمات این بحث روشن مى شود که حکم شارع مبنى بر وجوب مقدمه , که از قیاس فوق استنتاج مى گردد , یک وجوب مقدمى و غیرى است نه اصلى و نفسى , یعنى مستقلا موضوعیت ندارد و مصلحتى شرعى بر آن مترتب نیست , بدین ترتیب انجام یا ترک ذى المقدمه است که باعث ثواب یا عقوبت مى شود , و فعل یا ترک فعل در مقدمه مستقلا موجب پاداش یا عقاب نیست . ولى چنانچه مکلف مقدمات را تدارک کند ولى به عللى که از قدرت او خارج است انجام واجب ممکن نباشد , در ازاء تدارک مقدمات وسعى در ایفاء واجب شایسته پاداش و ثواب خواهد بود .

 

ثمره نزاع در بحث مقدمه واجب :

فقها براى بحث مقدمه واجب چندان ثمره عملى قائل نیستند و صرفا آن را از دیدگاه تئوریک و علمى مورد بحث قرار مى دهند . با این حال در برخى موارد مانند مقدمات مفوته بررسى موضوع خالى از ثمره عملى نیست و گسترش بحث به مسائل حقوقى نیز بدون فایده نخواهد بود . مثلا در حوزه روابط حقوقى و مدنى هرگاهشخصى با انعقاد قراردادى دیگرى را ملزم به انجام عملى نماید و طرف قرارداد ( پیمانکار ) ابزار آلات و وسایل کار و مقدمات دیگر را فراهم کند ولى قبل از اجراى قسمت اصلى قرارداد کارفرما از قرارداد منصرف شود و آن را فسخ کند در اینصورت پیمانکار در ازاء این تدارک مقدمات آیا مستحق دریافت اجرت یا باصطلاح امروز خسارت خواهد بود یا نه ؟

از متأخرین مرحوم ضیاءالدین عراقى , حسب تقریرات موجود از درس ایشان , موضوع را از ثمرات این بحث دانسته و معتقد است چنانچه مقدمه واجب را واجب بدانیم , بنابر این مقدمات را نیز مشمول دستور تلقى نموده ایم , و در این صورت مقدمات مربوطه بموجب دستور کارفرما واجب گردیده , هر چند واجب مقدمى و تبعى باشد , طبعا کارفرما ضامن خواهد بود . ولى چنانچه مقدمه واجب نباشد مشمول دستور نیست و فقط ذى المقدمه مشمول حکم و دستور مى باشد و مقدمات آن خارج از قرارداد محسوب شده و پیمانکار در صورت فسخ قرارداد مستحق دریافت اجرت و خسارت نیست و کارفرما از این حیث ضامن نخواهد بود ( بدایع الافکار ص 397  )

 

مواضع نزاع در مبحث عقل :

ظاهرا بین علماى اسلام چندان نزاعى از جهت کبروى وجود ندارد و اگر اختلاف نظرى هست معمولا صغروى است . مثلا در بحث مقدمه واجب , که به آن اشاره شد , هیچکس تردید و مناقشه اى در صلاحیت عقل براى ادراک تلازم بین مقدمه و ذى المقدمه و پس از آن حجیت و دلیلیت این ادراک ننموده است , و اگر گفتگویى بین علماى اصول وجود دارد . راجع به صغراى مطلب یعنى اصل تلازم است .

در واقع نزاع کلى و کشمکش اصلى در بخش نخستین از تقسیم , یعنى مستقلات عقلیه مى باشد که به اختصار مى توان گفت مجتهدین امامیه در این رابطه در سه مصاف درگیر بوده اند : از یکسو با اشاعره , در بعد کلامى آن , و از جهتى با اخباریین و از سوى دیگر با گروهى از هم مسلکان اصولى خویش به نزاع داخلى پرداخته اند . و ما اینک به تنقیح و تبیین محل نزاع , در مصاف هاى سه گانه , مى پردازیم :

الف ) نخستین بحثى که در موضوع دلیل عقلى مطرح مى شود این است که اصولا افعال و کردار آدمى بدون آنکه شارع درباره آن ها اظهار نظرى نماید آیا فى ذاته داراى ارزش است , و متصف به خوب و بد مى گردد ؟ یا آن که خیر , اعمال فى ذاته نه خوبند و نه بد , خوب و بدى آنها بستگى به نظر شارع دارد . فعل خوب آن است که شارع آن را خوب بداند ! و بد آن است که شارع آنرا بد بداند ! این همان نزاع معروفى است که بین اشاعره و علماى امامیه , تحت عنوان مسأله [ حسن و قبح عقلى ] در تاریخ تفکر اسلامى مطرح بوده است . علماى امامیه به نظریه اول معتقد بوده , و اشاعره در نظریه دوم پافشارى مى ورزند .

مهم ترین ثمره نزاع , در ایام آغازین آن , در موضوع عدالت باریتعالى مشهود بوده است اشاعره از آنجا که منکر ارزشهاى ذاتى اعمال بوده اند , لذا پروائى از آن نداشتند که بگویند خداوند ممکن است در مواردى بر بندگان ستم روا دارد , زیرا که هر چه خدا بکند خوب است , و هیچگونه قبح و زشتى براى آن متربت نیست . ولى امامیه مى گفتند ظلم و ستم از اعمالى است که منهاى نظر شارع فى نفسه متصف به قبح و زشتى است , و عدل و داد , در طرف مقابل , متصف به نیکویى و خوبى است , و انجام اعمال قبیح از خداوند زشت است , لذا با قاطعیت و جدیت از اینکه خداوند عادل بوده و ذره اى ظلم در حق بندگان روا نمى دارد , ( سوره نساء آیه 40 ) طرفدارى کرده اند . و از این رهگذر است که آنان را عدلیه خوانده اند و این سر عدل در کنار امامت است که دو اصل اعتقادى مذهب ما محسوب گشته اند


ب ) پس از گذشتن از مرحله نخست , که ارزش هاى ذاتى براى اعمال قائل شده و اذعان نمودیم که افعال فى نفسه متصف به خوبى و بدى مى شوند , حال این بحث مطرح مى گردد که آیا عقل مى تواند وجوه حسن و قبح افعال را بدون استعانت شرع ادراک نماید ؟ و مکلف پس از حصول چنین ادراکى , بدون گوشزد شارع , موظف به عمل طبق مدرکات و تعلیمات عقلى خویش است ؟ یا آن که خیر , بر فرض قبول ارزشهاى استقلالى براى افعال , باز هم عقل مستقلا قادر به درک خوبیها و بدیها بدون راهنمائى و ارشاد شارع نیست , به نحوى که منهاى مساعدت شارع بتواند به مدرکات عقلى خویش عمل نماید !

این مسئله یکى از نقاط اختلاف میان اصولیین و گروهى از اخباریین است که اخباریین نظریه دوم را پیروى نموده اند . ولى همانطور که ملاحظه مى کنید , اگر مسئله قبلى یعنى ارزش هاى استقلالى و ذاتى افعال درست تبیین گردد و تجزیه و تحلیل شود , شاید بتوان گفت که چندان محلى براى بحث در موضوع دوم که درک و رسیدن عقل به آن ارزشهاست , باقى نخواهد ماند . ما در مباحث آتى این موضوع را تفصیلا روشن خواهیم کرد .


ج ) پس از قبول آن که افعال داراى ارزشهاى ذاتى بوده و متصف به خوب و بد مى گردند , و پذیرفتن اینکه عقل توان رسیدن و درک چنین ارزشهایى را دارد , حال این سخن مطرح است که آیا عقل پس از درک خوبى و یا بدى اعمال , مى تواند حکم کند به آن که بین مدرکات عقلى و بین حکم شارع ملازمه برقرار است , به این معنى که در هر مورد که عقل به خوبى یا زشتى عملى رسید ضرورتا شارع نیز در آن مورد , مطابق آنچه که عقل درک کرده است , حکم مى نماید ؟ یا آنکه خیر چنین ملازمه اى برقرار نمى باشد ؟ و چه بسا عقل به خوبى و یا بدى عملى آگاه گردد ولى نتوان به وجود حکم شارع جزم پیدا کرد !

در این مسئله , که در اصول فقه به مسئله ملازمه معروف است , میان علماى اصول اختلاف نظر وجود دارد . بسیارى از علماى اصولیون مانند صاحب کتاب فصول , همانند بعضى از اخباریین , ملازمه بین احکام عقل و احکام شرع را انکار نموده اند .

اکثر قریب به اتفاق علماى اصول با تثبیت مواضع سه گانه فوق یعنى وجود ارزشهاى واقعى براى اعمال , امکان دستیابى عقل به آن ارزشها , و وجود ملازمه بین مدرکات عقلیه و حکم شرع مقدس , به حکم شارع قطع و جزم حاصل نموده و چنین قطعى را نیز حجت مى دانند . ولى گروه اخباریین حتى بر فرض قبول مراحل سه گانه با استناد به روایاتى از قبیل [ ان دین الله لایصاب بالعقول همانا دین خدا با عقل قابل دستیابى نیست ] ، حجیت قطع فوق را خدشه نموده و مى گویند اینگونه قطع و جزم ها , با روایات مزبور , از سوى شارع تخطئه شده است .

البته به این سخن در جاى خود پاسخ کافى داده شده که حجیت از قطع , قابل سلب نیست کما اینکه براى آن قابل جعل نیست , و سلب حجیت از قطع همانند نفى روشنى از نور است و عقلا محال مى باشد . و اما آنچه را که به عنوان معناى حدیث پنداشته اند صحیح نیست , زیرا با توجه به شان صدور و در نظر گرفتن مقطع زمانى این قبیل از روایات , بخوبى روشن است که ائمه علیهم السلام در مقام رد اجتهادهاى بى اصل و پایه و برداشت هاى بدون مدرک و رویه مبتنى بر استنباطات شخصى بر اساس مقایسه هاى غیر منطقى , مبادرت به چنین ارشاداتى نموده اند .

این تحلیل و دسته بندى کاملا مواضع مختلف بحث و جنبه هاى گوناگون نزاع هاى موجود در این مقوله را روشن مى سازد . اما آنچه بنظر مى رسد این است که محور اصلى در این ابعاد مختلف همان مسأله نخستین است , و اگر آن محور به نحو بایسته اى نقد و بررسى شود , محورهاى دیگر خود بخود روشن خواهد شد . زیرا پس از قبول وجود ارزشهاى واقعى براى افعال , انکار امکان ادراک و دستیابى عقل و یا انکار ملازمه بین یافته هاى عقل و حکم شارع , چندان منطقى بنظر نمى رسد . و این ادعا , پس از تحلیل و بررسى همه جانبه در مورد نقطه نظر نخستین و تثبیت مواضع فقهاى امامیه در مقابل حکما و متکلمین اشاعره و توضیح معناى حسن و قبح عقلى و ذاتى , مدلل خواهد شد

منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سید مصطفی محقق داماد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی