منابع ازمون وکالت 97

استحسان و استصلاح ( بررسی استحسان و مصالح مرسله در اصول فقه ) :: پرتال تخصصی فقه و حقوق

پرتال تخصصی فقه و حقوق

متون فقه | اصول فقه | حقوق اساسی | حقوق مدنی | حقوق تجارت | آیین دادرسی مدنی | آیین دادرسی کیفری

پرتال تخصصی فقه و حقوق

متون فقه | اصول فقه | حقوق اساسی | حقوق مدنی | حقوق تجارت | آیین دادرسی مدنی | آیین دادرسی کیفری

به پرتال تخصصی فقه و حقوق خوش آمدید

آمادگی برای آزمون وکالت

وبلاگ حقوقي نيما جهانشيري

پیوندها

 استحسان:

یکى از قواعدى که در مذاهب اسلامى مورد نظر قرار گرفته , قاعده استحسان است .

فرقه هاى حنفى , مالکى و حنبلى آنرا حجت مى دانند ولى مذاهب شیعه , شافعى و ظاهرى سخت با آن مخالفند و حجیتى براى آن قایل نیستند .

 

تعریف استحسان :

استحسان مشتق از حسن بوده و در لغت به معناى نیک دانستن و پسندیدن آمده است . ( استحسنه : عده حسنا ، المنجد  )

دانشمندان عامه هر چند تعاریف مختلفى از استحسان کرده اند ولى غالبا از نظر مضمون نزدیک بهم است .

ذیلا تعاریف مشهور استحسان در مذاهب مختلف اهل سنت آورده مى شود :

1 - ابوالحسن کرخى از علماى حنفى مذهب مى گوید: الاستحسان هو العدول فى مسألة عن مثل ما حکم به فى نظائرها الى خلافه لوجه اقوى یقتضى العدول ( المستصفى، غزالى ،ج 1، ص 281 ) : یعنى استحسان آن است که در یک مسأله از حکمى که در نظائر آن است عدول نموده و به خلاف آن رأى دهیم , به خاطر جهت قوى تر .

2 - علماى مالکى استحسان را چنین تعریف کرده اند: الاخذ بمصلحه جزئیه فى مقابل دلیل کلى (موافقات شاطبى ص 205 ) : یعنى برترى دادن مصلحت خاصى در برابر دلیل کلى .

3 - علماى حنبلى آنرا چنین تعریف مى کنند: هو العدول بحکم المسأله عن نظائرها لدلیل خاص من کتاب و سنة : یعنى در مسأله اى , از حکمى که نظائر آن مسئله دارا هستند به دلیل خاصى عدول کنیم .

با امعان نظر در تعاریف گذشته و کلمات آن دسته از علماى عامه که به استحسان عمل مى کنند , معلوم مى شود که استحسان به مفهوم مطلق پسندیدن و فتوى دادن بدون ملاک نیست , بلکه به معنى خارج شدن از مدلول یک دلیل کلى به واسطه وجود مصالح موردى و جزئى است . البته منظور از دلیل کلى که به آن اشاره شد , ادله عقلیه و استنباطاتى است که از قیاس حاصل مى گردد .

استحسان به مثابه استثنائى است که بر پیکر نتایج کلى حاصله از قیاس وارد مى شود .

علماى معتقد به نتایج استنتاجات عقلى و قیاس بر این عقیده اند که گاهى احکام حاصله خشک و انعطاف ناپذیر است بصورتى که عمل به آن باعث بروز مفاسدى مى شود , در اینجا با تمسک به استحسان , این نتایج تلطیف و به مصلحت مى شود . براى روشن شدن موضوع مثالى مىآوریم : طبق قاعده کلى مالکیت و اعتبارات مترتب بر آن , کشتن حیوان متعلق به غیر ممنوع و باعث ضمان است , حال اگر شخصى حیوان حلال گوشت دیگرى را مشرف به موت و تلف دید , اجازه دارد آنرا ذبح کند , و با تمسک به قاعده استحسان , که در این مورد رعایت مصلحت صاحب مال است , این ممنوع مجاز مى شود .

در حقیقت باید گفت چون منابع استخراج احکام در نظر علماى اهل سنت محدودتر از شیعه است , براى تعیین تکلیف در مواردى که در این منابع حکمى به صراحت نمى یابند به عقل و قیاس تمسک مى کنند و در مواردى که احکام حاصله از استنتاجات عقلى و قیاس با مصالح موافق نیست به قواعدى مانند استحسان و مصالح مرسله روى مىآورند .

محمد بن حسن شیبانى که از شاگردان مشهور ابوحنیفه و از دانشمندان معروف حنفى مذهبى است , در کتاب مبسوط خود مکررا مى گوید: استحسن ودع القیاس استحسان کن و قیاس را رها ساز.

شاطبى از علماى مشهور مالکى مى گوید: مالک و پیروان او بر مبناى استحسان فتوى داده اند (موافقات ج 4 ص 207  )

از ابن عربى مالکى مذهب نقل مى کنند که گفته است : استحسان نزد مالکى ها و حنفى ها عبارت است از عمل کردن به قوى ترین دلیل . سپس مى گوید : مقتضاى استحسان این است که استدلال آزاد را بر قیاس ترجیح دهیم , نه اینکه بر خلاف قیاس و بدون دلیل و صرفا به میل و دلخواه حکمى کنیم , بلکه هرگاه رعایت قیاس منجر به از بین رفتن مصلحت یا باعث ابتلاء به مفسده اى بشود , با استفاده از قاعده استحسان , مصلحت خاص مورد نظر را بر قاعده کلى ترجیح مى دهیم . گاهى نتیجه یک قیاس خفى با نتیجه استحسان موافق و با قیاس جلى مخالف است که اینگونه استحسان را استحسان قیاسى مى گویند . در اینگونه موارد اختلاف بین قیاس جلى و قیاس خفى است که براى رعایت مصلحت و ضرورت , قیاس خفى را بر قیاس جلى رجحان مى دهیم .

مثلا اگر حکم شود که دست راست سارقى قطع بشود و مجرى اشتباها دست چپ او را قطع کند , بنابر قیاس جلى مجرى ضامن است و باید دیه بپردازد , زیرا مثل این است که فرضا بینى شخص محکوم را بریده باشد , ولى در این مورد مى گویند هر چند دست چپ اشتباها قطع شده ولى دست راست که فایده اش بیشتر است سالم مانده , بنابر این به جهت رعایت مصلحت به قیاس جلى عمل نمى کنیم و مجرى ضامن نخواهد بود . در این مورد , قیاس اول جلى و قیاس دوم خفى است . عده اى از علما به حکم این که قیاس اول گرچه جلى است ولى چون در مقیس علیه [ مثال فوق ] چیزى جایگزین عضو از دست رفته نشده در حالیکه در مقیس چیزى که فائده اش هم بیشتر است جایگزین شده است ( یعنى دست راست ) چون فرض اینست که در مورد مسئله مسلما دست راست دیگر قطع نخواهد شد , لذا با عمل به استحسان , قیاس خفى را بر قیاس جلى اولویت داده و فتوى به عدم ضمان مجرى حکم , مى دهند ( مبسوط سرخسى ج 9 ص 175 )

 

اقسام استحسان :

استحسان بر دو گونه است :

1-  ترجیح دادن قیاس خفى بر قیاس جلى .

2 -  خروج یک مورد جزئى از یک قاعده کلى به خاطر مصالح موجود .

براى مورد اول قبلا مثالى ذکر نمودیم , و براى توضیح بیشتر در مورد دوم نمونه اى مىآوریم : اگر سفیهى وصیت کند که مقدارى از اموالش را در کار خیرى مصرف کنند , آیا چنین وصیتى صحیح است ؟ قاعده کلى فقهى این است که تصرفات سفیه در اموالش نافذ نیست مگر اینکه ولى یا قیم تنفیذ کند , با توجه به این قاعده کلى , على الاصول نباید وصیت فوق را صحیح بدانیم ولى علماى حنفى با تمسک به استحسان استدلال به صحت آن مى نمایند , زیرا معتقدند اگر تصرفات سفیه نافذ شناخته نشده , براى مراعات حال او و صرفه و صلاح وى مى باشد که مربوط به زمان حیاتش است , حال اگر سفیه براى بعد از فوتش وصیتى بکند که اموالش به مصرف خیرى برسد , چون این مسئله متضمن ضررى به حال سفیه نبوده بلکه به نفع او و دیگران مى باشد , لذا با عدول از قاعده کلى , چنین وصیتى مطابق قاعده استحسان صحیح خواهد بود .

 

 

 

 

 

ادله حجیت استحسان :

براى حجیت استحسان به ادله نقلى و عقلى استناد شده است .

الف ) دلیل نقلى :

1 - آیه شریفه : و اتبعوا احسن ما انزل الیکم پیروى کنید بهترین چیزى را که به شما نازل شده است ( سوره زمر آیه 55 )

2 -  آیه شریفه : فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه بشارت ده بندگان مرا , آنانکه تمام گفتارها را مى شنوند و بهترین آنها را پیروى مى کنند ( سوره زمر آیه 18 )

3 -  حدیث ابن مسعود که گفته است: ما راه المسلمون حسنا فهو عند الله حسن آنچه را که مسلمانان نیک بشمارند نزد خداوند نیز پسندیده خواهد بود ( المستصفى غزالى ج 1 ص 274  )

4 -  آیه شریفه : ما جعل علیکم فى الدین من حرج شما در دین حرجى قرار نداده است ( سوره حج آیه 78 )

5 -  آیه شریفه : یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر خداوند براى شما راحتى و آسانى را مى خواهد و سختى را نمى خواهد . ( سوره بقره آیه 185  )

اجماع در مورد استفاده از حمام هاى عمومى است . با آن که معلوم نیست میزان مصرف آب چقدر است علاوه بر آنکه نرخ مقطوعى هم همیشه براى آن معین نبوده است , و این نوع معامله در هیچیک از عقود شرعیه داخل نبوده و تنها راه حل و شرعى نمودن آن , تمسک به عسر و حرج و قاعده استحسان است . ( قوانین الاصول ج 2  )

 

دلیل عقلى :

شاطبى در کتاب الموافقات براى حجیت استحسان بدلیل عقلى نیز متمسک شده که خلاصه آن چنین است : استدلال به قیاس به این استناد است که وجود مصلحت و مفسده مورد دست یابى قرار مى گیرد , حال اگر عمل بقیاس در یک مورد مستوجب مفسده باشد , تردیدى نیست که باید مطابق مصلحت عمل نمود نه بمقتضاى قیاس ( الموافقات جلد چهارم  )

همان طور که ملاحظه مى شود ادله فوق براى حجیت استحسان بسیار ضعیف است و لذا از سوى مخالفین مخدوش و رد شده است .

از میان فرق عامه , شافعى سخت با استحسان مخالفت ورزیده و در کتاب الرساله با جملات بسیار تندى بر آن تاخته است . وى در کتاب مزبور مى نویسد: اجتهاد , از طریق قرآن , سنت , اجماع و قیاس ممکن مى شود و استحسان را نمى توان در شمار این طرق آورد , و اگر چنین شود , هر کس خواهد توانست در فقه اسلامى اظهار نظر نماید هر چند با مبانى اسلام آشنائى نداشته باشد و اضافه مى کند که[ : ( انما الاستحسان تلذد استحسان حکم بر وفق میل و هوى و هوس است الرساله شماره هاى 1456 , 1464. وى در کتاب دیگر خود که [ الام ] نام دارد به صراحت اعلام مى دارد : عمل به استحسان بر خلاف این آیه شریفه است که : ایحسب الانسان ان یترک سدى ( سوره قیامت آیه 36 ) - آیا انسان مى پندارد که ما او را آزاد رها کرده ایم ؟

وى در بیان استدلال به آیه فوق مى گوید: کسى که مى پندارد در مواردى که حکم شرعى از طرق معموله یعنى کتاب , سنت , اجماع , و قیاس قابل استنباط نیست و باید به میل خویش آن حکم را برداشت و انتخاب نمود , از جمله همان کسانى است که در این آیه نکوهش شده است. وى در ادامه گفتار خود اضافه مى کند: هر کس به استحسان عمل نماید , علیه خود اقامه برهان نموده است , زیرا معناى استحسان این است که خدا و پیغمبر حکمى ندارند و باید به میل خویش رفتار کرد (هفته نامه حقوق اسلامى ص 244 به نقل از الام شافعى )

علماى امامیه با الهام از ارشادات پیشوایان خود استحسان را همانند قیاس از مصادیق [ اجتهاد به رأى ] شناخته و آن را مردود دانسته اند .

میرزاى قمى در کتاب قوانین در مورد استحسان چنین مى گوید: و هو باطل لعدم الدلیل علیه , و لانه لا یفید الظن بکونه حکما شرعیا فى الحقیقه , ولا جماع الامامیه و اخبارهم ، مرحوم میرزا همانگونه که ملاحظه مى کنید , به چهار دلیل بطلان استحسان را اثبات مى نماید : ( 1 ) عدم دلیل ( 2 ) عدم افاده ظن به حکم شرعى ( 3 ) اجماع بر بطلان ( 4 ) اخبار دال بر بطلان استحسان . ( قوانین الاصول جلد دوم مقصد چهارم  )

 

بنابر این, استدلال به قیاس و استحسان در فقه شیعه جائى نداشته و این از مسلمات فقه امامیه مى باشد

 

 

 

 

مصالح مرسله

یکى دیگر از دلائل معتبره نزد عده اى از علماى اهل سنت "  مصالح مرسله " مى باشد که از آن گاهى به " استصلاح " ( اصول الفقه خضرى ص 302  ) و زمانى به "  استدلال " ( ارشاد الفحول ص 242  ) نیز تعبیر مى کنند .

مصالح جمع مصلحت است , غزالى در تعریف آن مى گوید : مصلحت , جلب منفعت و یا دفع ضرر است ولى در مقام مقصود جلب منافع و دفع مضار دنیوى و مقاصد آدمى نیست بلکه منظور حفظ مقاصد شارع مى باشد که مهم ترین آن حفظ دین , نفس , عقل و مال آدمیان است ( المستصفى ج 1 ص  104) . مرسله از ریشه ارسال اشتقاق یافته , یعنى : رها شده , و استصلاح یعنى : مصلحت اندیشى . منظور از مصالح مرسله و یا استصلاح در اصطلاح فقهاى عامه یعنى حکم نمودن و فتوى دادن بر مبناى مصلحت اندیشى و رعایت مصالحى که ملحوظ نظر شارع مقدس قرار نگرفته بلکه از دیدگاه شارع[ رهاشده ] و حکمى به مقتضاى آن صادر نگردیده است . و داخل در هیچ حکم کلى و جزئى شارع قرار نگرفته باشد .

توضیح این که همان طور که در مبحث عقل اشاره شد , تردیدى نیست که احکام صادره از سوى شرع انور اسلام مبتنى است بر مصالح و مفاسد , تمامى واجبات بدان خاطر بر بندگان واجب گردیده که مصلحتى داشته اند و محرمات بخاطر مفاسد ممنوع شده اند , علماى امامیه پس از اذعان و تصدیق به این حقیقت : اضافه مى کنند که مصالح و مفاسد هر چند زیر بناى احکام مى باشند ولى در عین حال چنین نیست که بتوان در غیر صورت تنصیص و تصریح به صرف ملاحظه مصلحت و یا مفسده اى حکم بر وجوب و یا حرمت شرعى صادر نمود , بلکه منحصرا محدوده بیانات واصله از سوى شارع مقدس بایستى مبناى استنباط و استخراج احکام قرار گیرد و نبایستى از آن محدوده به هیچ وجه فراتر رفت .

ولى علماى عامه اکثرا مصالح و مفاسد را به سه دسته تقسیم مى کنند :

الف ) آنهائى که شارع مقدس مطابق آنها حکم صادر نموده است و مصالح را واجب و مفاسد را حرام دانسته است ,

ب ) آنهائى را که هر چند عقل بشر مصلحت و یا مفسده تشخیص داده ولى شارع مقدس با نظر عام الشمول و واقع بینانه خویش تخطئه کرده و به عکس درک بشر , ممنوع و یا واجب ساخته است ,

ج ) مواردى است که از نظر شارع رها شده و ملحوظ نظر او قرار نگرفته و هیچ حکمى بر حرمت و یا وجوب , صحت و یا بطلان آن صادر نگردیده است .

منظور از مصالح مرسله , دسته سوم است که در این گونه موارد مى گویند بایستى به مقتضاى مصلحت , حکم بر وجوب و در مفاسد و مضرات , حکم بر حرمت صادر گردد . مثلا معامله شخصى که بدهى وى بیش از دارائیش باشد ( دین مستغرق ) بنظر فقهاى حنبلى و حنفى باطل است . مبناى فقهى این حکم جز رعایت مصالح مرسله نمى باشد . به موجب قواعد و اصول اولیه حقوقى صاحب مال قبل از آنکه توسط دادگاه محجور گردد مجاز در تصرف مى باشد و مجوز قانونى جهت ممنوع المعامله ساختن وى وجود ندارد , ولى فقهاى مزبور با توجه به اینکه چنین شخصى ممکن است با مبادرت به بیع و یا هبه و صلح خود را تهى دست و از این طریق موجب ضرر و زیان بر طلبکاران گردد , و این خلاف مصالح است , لذا معاملات او را غیر نافذ مى دانند . در قانون مدنى ایران , ماده 218 نیز به همین جهت تنظیم شده بود: هرگاه معلوم شود که معامله به قصد فرار از دین واقع شده آن معامله نافذ نیست . این ماده پس از انقلاب مقدس اسلامى , در تاریخ 8 10 62 از قانون مزبور حذف گردید .

 

 

 

 

 

 

 

 

اقسام مصالح :

غزالى در کتاب[ المستصفى ] مصالح را به سه طبقه تقسیم نموده که در مقام تزاحم , هر یک بر دسته دیگر مقدم خواهد بود و به ترتیب عبارتند از :

1 - مصالح ضرورى آن دسته از مصلحتهایى که مقصود اصلى شرایع بر حفظ آنها است , و آنها امورى است که زندگانى مادى و یا معنوى انسان به آنها بستگى دارد . بر این امور هیچ چیز مقدم نخواهد شد , بلکه بایستى به هر طریق که شده تحقق یابند . از این قبیل است : اقامه نماز و اداى زکات , جهاد و اجراى حدود الهى و . . .

2 -  حاجتها و نیازمندیها آن دسته از مصالح که موجب رفع حاجت است , نه ضرورت . یعنى رعایت آنها باعث رفع مشقت است ولى عدم رعایت آنها اختلال کلى در زندگانى مادى و معنوى انسان ایجاد نمى کند . مانند احکام جزائى , بیع , اجاره , نکاح و غیره .

3 - مصالح تحسینى آن دسته از مصالح است که رعایت آنها موجب بهتر شدن زندگانى انسانهاست , و عدم رعایت آنها نه موجب اختلال است و نه مشقت . مانند مصلحتى که مترتب بر منع از اکل حشرات است و یا استعمال اشیأ نجس , و نیز دستورات اخلاقى و آداب معاشرت ( رجوع شود به الاصول العامه للفقه المقارن ص 383 )

 

 

 

حجیت مصالح مرسله از نظر مذاهب مختلف :

مالک و احمد بن حنبل رؤساى فرقه مالکیه و حنابله مى گویند : استصلاح طریقى است شرعى براى استنباط احکام در مواردى که نص و اجماعى وجود ندارد . و مصلحت مطلقه اى که از طریق شرع نه بر اعتبارش دلیلى رسیده و نه بر الغائش اثرى واصل گشته , شایسته است که مبناى استنباط قرار گیرد ( مصادر التشریع الاسلامى فیما لا نص فیه , عبدالوهاب خلاف ص 73، به نقل از الاصول العامه ص 384 )

در مقابل , شافعى به صراحت گفته است : استنباط بر ئمبناى استصلاح باطل است , و استصلاح , مانند استحسان , متابعت هواى نفس است

فرقه امامیه به پیروى از رهبران بزرگوارشان علیهم السلام و به موجب روایات واصله از ناحیه آنان عمل به مصالح مرسله ( استصلاح ) را همانند استحسان باطل و مردود مى دانند .

تشبث و پناه بردن فقهاى عامه به این گونه وسائل معلول فقر و کمبودهائى است که از جهت منابع براى آنان دست داده است , ولى امامیه در سایه عنایات و انفاس قدسیه و برکات نازله از سوى اهل بیت رسول الله صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین به چنان غنائى دست یافته اند که براى آنان نیاز به چنین توسلاتى احساس نمى گردد . و در بسیارى از مواردى که عامه با استناد به دلایلى چون مصالح مرسله حل مشکل نموده اند امامیه با داشتن نصوص و روایات واصله از سوى خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام خود را بى نیاز دانسته و حکم مقتضى را صادر کرده اند .

علماى امامیه در اصول فقه این موضوع را با استدلالهاى محکمى به اثبات رسانده اند که طرق غیر قطعیه به هیچ وجه ارزش و اعتبار ندارد , مگر آن که به موجب ادله قطعیه حجیت و اعتبار آنها از ناحیه شارع مقدس ثابت شده باشد . مانند خبر واحد که هر چند موجب قطع نمى گردد , ولى با توجه به ادله قطعیه حجیت و اعتبار آنها از ناحیه شارع مقدس ثابت شده است . و چون در مورد امورى از قبیل استحسان و استصلاح دلیلى اقامه نشده , عمل به آنها مجوز شرعى ندارد .

منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سید مصطفی محقق داماد

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی