منابع ازمون وکالت 97

پرتال تخصصی فقه و حقوق

پرتال تخصصی فقه و حقوق

متون فقه | اصول فقه | حقوق اساسی | حقوق مدنی | حقوق تجارت | آیین دادرسی مدنی | آیین دادرسی کیفری

پرتال تخصصی فقه و حقوق

متون فقه | اصول فقه | حقوق اساسی | حقوق مدنی | حقوق تجارت | آیین دادرسی مدنی | آیین دادرسی کیفری

به پرتال تخصصی فقه و حقوق خوش آمدید

آمادگی برای آزمون وکالت

وبلاگ حقوقي نيما جهانشيري

پیوندها

لیست منابع آزمون وکالت 93

به نقل از

آقای بهنام رفیعی

(رتبه 158 کانون وکلای آذربایجان شرقی ) 



منابع آزمون وکالت ۹۳



 دانلود جزوه حقوق تجارت دکتر قربانی

این مطلب به جهت پیام موسسه حرف گردید
با سلام و درود به شما دوستان عزیز

شاید یکی از دروسی که خیلی ها علاقه ای به خواندن ان ندارند درس اصول فقه باشد...

ولی باید چند نکته را بدانید...

اول اینکه مطالعه این درس اصلا سخت نیست و فقط ما باید بخواهیم که این درس مهم را یاد بگیریم و از ان نترسیم...

گام دوم این است که بدانیم خواندن اصول فقه در واقع راهی است برای قوی کردن قوه ی استدلال حقوقدانان و ما باید دیر یا زود ان را یاد بگیریم...

گام سوم برای یادگیری اصول فقه انتخاب منابع مناسب با توجه به هدف ماست...

منابع اصول فقه زیادند و این زیادی ممکن است باعث سردرگمی شود

پس باید ویژگی هر یک را توضیح داد....


منابع برای کسانی که وقت کافی ندارند و میخواهند درصدی حدود 50 یا 60 یا حتی 70 کسب کنند:

اصول فقه دانشگاهی از اقای شبخیز

جزوه اصول فقه شهبازی 

تست دکتر شهبازی یا تست های 10 سال اخیر


منابع برای کسانی که می خواهند 100 درصد بزنند:

اصول فقه دانشگاهی از اقای شبخیز

جزوه اصول فقه شهبازی 

تست دکتر شهبازی یا تست های 10 سال اخیر

کتاب استاد ابوالحسن محمدی 

کتاب کمک حافظه دوراندیشان


نظر شخصی بنده انتخاب منابع گروه اول است...


روش مطالعه :

ابتدا کتاب اصول فقه دانشگاهی را چند بار بخوانید...سپس جزوه دکتر شهبازی را بخوانید و مثال های ان را در کتاب اصول فقه دانشگاهی وارد کنید...سپس تست بزنید تا کاملا مباحث برایتان عادی شود ...


موفق و پیروز باشید .....



منبع : جناب آقای مهزیار کاوه

رتبه 3 کانون وکلا

و

رتبه 27 آزمون قضاوت

تعریف اصول فقه


در کتب اصول نخست لفظ اصول فقه را از لحاظ معنى اضافى آن مطرح نظر قرار داده و درباره هر یک از مفردات این مرکب از جنبه لغت و اصطلاح سخن رانده و به طور تفصیل و تطویل به شرح آن پرداخته آنگاه از لحاظ معنى علمى آن را مورد بحث واقع ساخته اند

در این جا نسبت به معنى اضافى همین اندازه کافى است که دانسته شود : اصل , در لغت به معنى جز , چیزى است که دیگر اجزاء آن چیز بر آن بار یا بدان پایدار باشد مانند پایه دیوار و ریشه درخت و بن انگشتان و در اصطلاح دانشمندان , بیشتر بر یکى از چهار معنى زیر اطلاق مى شود :

1 -  راجح یا ظاهر :

مانند این که مى گویند : اصل , در استعمال حقیقت است ؛ و مراد ایشان این است که هرگاه لفظى , پس از این که معنى حقیقى و معنى مجازى آن معلوم باشد , بی آنکه قرینه صارفه بان مقرون شود , استعمال گردد ظاهر حال مى رساند که معنى حقیقى آن منظور گوینده است چه هر لفظى هنگامى که قرینه بان نباشد در معنى حقیقى خود ظهور دارد و اگر گوینده , معنى دیگرى جز معنى حقیقى را اراده کرده باشد ناگزیر است براى نابود ساختن ظهور لفظ , قرینه بیاورد تا مرادش آشکار شود وگرنه شنونده حق دارد که ظاهر لفظ را راجح داند و همان را مقصود شناسد و همه آثارى را که به آن ظاهر مربوط است بر آن بار سازد .

2 -  دلیل :

مانند این که براى اثبات فتوى و حکمى مى گویند : اصل در این حکم , کتاب یا سنت یا اجماع یا غیر آن است و مراد از این عبارت این است که امور یاد شده دلیل اثبات آن حکم است .

3 -  استصحاب :

 مانند این که هرگاه موضوعى داراى صفت و حالتى بوده از آن پس شک به هم رسیده که آیا آن حالت و صفت برجااست یا از میان رفته مى گویند به حکم اصل یعنى استصحاب آن حالت , باقى است .

4 - قاعده :

مانند این که مى گویند:  اصل در اشیاء پاک بودن آنها است؛ یعنى قاعده مستفاد از کل شیى طاهر حتى تعلم انه قذر" هر چیزى را تا نجاست آن محرز نگردد پاک قرار داده است "


لفظ فقه در , لغت به معنى فهم است و در صدر اسلام , بیشتر در معنى فهم اصول معتقدات , استعمال مى شده است و در اصطلاح عبارتست از علم معروف که تعریف مشهور آن بدین گونه مى باشد :

فقه , عبارت است از علم به احکام شرعى فرعى از راه ادله تفصیلى آنها -  درباره شرح و جرح و چگونگى طرد و عکس این تعریف در آغاز فن اصول گفتگو زیاد شده که بر فرض اینکه آن همه بحث و تطویل , در این موضع از این فن بجا باشد بى گمان در این مختصر نابجا و زائد است از این رو از آوردن آنها صرف نظر کرده و به تحقیق معنى علمى اصول مى پردازیم :

دلالت اشاره یعنی همان لازمه ی کلام به آن شرط که مقصود متکلم نباشد

* دلالت اشاره ممکن است از یک کلام استنباط شود و یا از دو یا چند کلام


به این دو آیه ی شریفه دقت کنید:

الف: در آیه ای از قران آمده است» قران در شب قدر نازل شده است ( انا انزلناه فی لیلة القدر . سوره قدر،آیه 1 )

ب: در آیه ای دیگر آمده است که » قران در ماه رمضان نازل شده است (شهر رمضان الذی انزل فیه القران . سوره بقره. آیه 185 )

 »»»» لازمه ی این دو آِه این است که : شب قدر در ماه رمضان قرار دارد ( = دلالت اشاره )

* دلالت اشاره یکی از اقسام دلالت سیاقی است


استصحاب عناصری دارد:

یعنی وقتی بخواهیم استصحاب کنیم، باید شرایطی باشد:

الف: وجود یقین سابق: یعنی ما باید در مورد چیزی که می خواهیم استصحاب کنیم، در مورد وجود یا عدمش در زمان قدیم یقین داشته باشیم

ب: وجود شک جدید ( شک لاحق ) : یعنی ما باید در مورد چیزی که می خواهیم استصحاب کنیم، در مورد وجود یا عدمش در زمان حال شک داشته باشیم

ج: تفاوت زمان متیقن و مشکوک : یعنی زمان شک و یقین ما با هم متفاوت باشد

د: تقدم زمان مشکوک بر متیقن: شک برای زمان حال باید باشد و یقین برای زمان گذشته

ه: وحدت متیقین و مشکوک: یعنی آن چیزی که می خواهیم استصحاب کنیم، و در موردش شک لاحق و یقین سابق داریم باید یک چیز واحد باشد

و: وحدت زمان شک و قدیم: یعنی همین الان شما به یک دفعه هم شک جدید برایت ایجاد شوی و از طرف دیگر همین الان نسبت به قدیم یقین داشته باشی ( ساده تر بگویم : همین الان در مورد زمان قدیم یقین داری و همین الان در مورد زمان حال شک می کنی )

آیا تقلید از اعلم واجب است و ما باید از مجتهدی که اعلم است تقلید کنیم و یا می توانیم از مجتهد غیر اعلم هم تقلید کنیم؟

اصولیون در این رابطه باا هم اختلاف دارند به طوری که :

1) برخی اصولیون می گویند : تقلید از اعلم واجب نیست .

2) برخی اصولیون می گویند : تقلید از اعلم واجب است .

 
اصولیونی که معتقدند تقلید از اعلم واجب است، عقیدا رند که این حکم عقل و بنای عقلا است که جاهل از بین افراد عالم،به عالم ترین آنها رجوع می کند

نظریه تخطئه یکی از مباحثی است که در در اصول فقه در مبحث اجتهاد و تقلید مطرح می شود

بر اساس این نظریه هر مسئله ای نزد خداوند دارای یک حکم ثابت است

حال اگر مجتهد به دنبال یافتن حکم آن مسئله برود و آن حکم را به طور صحیح به دست بیاورد،خداوند به ایشان دو پاداش عطا می کند ( یک پاداش به خاطر تلاش و کوششی که کرده و یک پاداش برای این که حکم را به طور دقیق و صحیح به دست آورده است ) و اگر به دنبال یافتن حکم آن مسئله برود و آن حکم را به طور غلط به دست بیاورد،خداوند به ایشان یک پاداش عطا می کند ( یک پاداش به خاطر تلاش و کوششی که کرده )